حکایت شهادت «حبیب» مقاومت؛عطر خوش شهیدی که با دهان روزه به دیدار معشوق شتافت

حکایت شهادت «حبیب» مقاومت؛عطر خوش شهیدی که با دهان روزه به دیدار معشوق شتافت

شعبان ۱۴۳۵، شب جمعه‌ای آرام و پرنور در جبهه مقاومت بود. شهید حسین بدیع‌محمود، جوان ۲۳ ساله‌ای از یاران مدافع حرم، که همرزمانش او را با لقب «حبیب» می‌شناختند

شهید حسین بدیع محمود در منطقه «رُکنوس» واقع در قلمون سوریه، مشغول خواندن دعای کمیل برای دوستانش بود. صدای دلنشینش در دل کوه‌های مقاومت طنین‌انداز بود.

در همان حال، یکی از فرماندهان اعلام کرد باید دوربینی در نقطه‌ای حساس نصب شود. مأموریتی خطرناک بود، اما حسین بی‌درنگ داوطلب شد.

بی‌خبر از تک‌تیرانداز دشمنی که در کمین نشسته بود، با آرامش و توکل، به سوی هدف رفت.

دوربین را نصب کرد و در راه بازگشت، گلوله‌ای از سوی دشمن شلیک شد. تیر بر سرش نشست و او را در حالی که دهانش روزه‌دار بود، به آسمان برد.

هنوز افطار نکرده بود که روزیِ افطارش را از دست معشوق گرفت. آخرین کلمه‌ای که از لب‌هایش شنیده شد، «الله‌اکبر» بود.

به گفته جوانی که پیکر مطهرش را منتقل می‌کرد، محل شهادتش پر از پروانه‌ها بود؛ یکی از آن‌ها بر سینه‌اش نشست، دمی ماند، و سپس به سوی پایش پرواز کرد… گویی حسین، گام در بهشتی پر از گل و نور نهاده بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *