ذخیره استراتژیک نظام در جنگ ۱۲ روزه

امر مسلم آن است که یک کشور میتواند مخزنی از نیروهای جان بر کف و تجهیزات لازم باشد اما تا زمانی که این نیروها و این تجهیزات تحت هدایت یک فرد نخبه قرار نگیرند؛ پیروزی خاصی در مقابل دشمن مسلح به دست نمیآید.
سیدرضا صالحیامیری، از وزرای دولت و چهره سابق امنیتی به تازگی طی سخنانی در یک نشست دیپلماتیک با اشاره به جنگ تحمیلی ۱۲ روزه گفت: در آن دوران کشور در شرایط خاصی قرار داشت، عدهای از بزرگان در عرصه مقاومت در میدان رزم شهید شدند و آقای قالیباف در غیاب فرماندهان لباس رزم پوشیدند و در صحنه مقاومت حضور داشتند و فرماندهی کردند و دولت و ملت و نیروهای مسلح را یاری کردند.
او تصریح میکند: من از همین تریبون از ایشان قدرشناسی میکنم که مدیریت قوه مقننه و فرماندهی جنگ را اداره میکردند.
*فرماندهی ارشد محمدباقر قالیباف در جنگ ۱۲ روزه خبر مهمی بود که برخی خواص کشور از آن اطلاع داشتند لکن به جهت لزوم خوانش تاریخی، خلأ موجود در روایتهای پیرامونی جنگ و ضرورت پاسخ به برخی سؤالات لازم بود تا این خبر آشکارسازی شود. و لذا دکتر صالحیامیری با یک تشخیص درست، این مطلب مهم را اعلام کرد.
خبر هدایت نیروهای مسلح کشور توسط قالیباف نشان میدهد که او ذخیره استراتژیک ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی ایران است.
ذخیرهای که در وقت لازم مورد استفاده قرار گرفت و کارکرد نخبگانی خود را با مدیریت مطلوب جنگ نشان داد.
این خبر مهم همچنین بیانگر انعطاف مدیریتی نظام اسلامی در وقت لازم و نیز دستورپذیری عقلایی ارکان نیروهای مسلح است که نشان میدهد آنها توانستند با دستور از بالا؛ تحت هدایت یک مدیر نخبه قرار گیرند و با ایثار و رشادت، دستاوردهای اقناعکنندهای را رقم بزنند.
امر مسلم آن است که یک کشور میتواند مخزنی از نیروهای جان بر کف و تجهیزات لازم باشد اما تا زمانی که این نیروها و این تجهیزات تحت هدایت یک فرد نخبه قرار نگیرند؛ پیروزی خاصی در مقابل دشمن مسلح به دست نمیآید.
و لذا دیدیم که رهبر معظم انقلاب از ذخیره استراتژیک خود در وقت لازم استفاده کردند و این تصمیم درست مدیریتی توانست دست دراز شدهی دشمنی که به ما شبیخون زده بود را قطع کند.
این قضیهی مهم و مطلوب اما یک وجه قابل تأمل نیز دارد و آن حملاتی است که در پیش و پس درگیری ۱۲ روزه علیه قالیباف صورت گرفت و در تقلایی همچنان قصد دارد او را ترور کند!
قضیهای که به تلخی باید گفت نه فقط برای قالیباف بلکه برای سایر نخبگان و ذخایر نخبگانی کشور نیز مسبوق به سابقه است.
تخریب کنندگان بدون یکبرگ سند درباره ادعاهای خود اما قالیباف را به مقولاتی مثل فساد، اشرافیتزدگی، تسلیم در مقابل کمکاریهای دولت، زد و بند با نفاق به اسم وفاق، تقلا برای تصویب CFT، مشکوک بودن، مدیریت غلط مجلس و… متهم کردند.
و این در حالی است که اگرچه قالیباف معصوم نیست اما برای هیچیک از این ادعاها سندی وجود نداشت!
بدتر اینکه آنها کسی را اینگونه تخریب کردند که ذخیره استراتژیک کشور و نقطه اتکای رهبری در مقابل دشمن بود.
اکنون سؤال اینجاست که در مقابل این تقلا برای “نخبه کُشی و انزوای نخبگان” چه باید کرد و دستگاههای نظارتی و قضایی و حکومتی چه وظیفهای در این قبال دارند!؟
خاصّه اینکه تأکید میشود مسئله فقط قالیباف نیست و سایر نخبگانی که از کارنامههای خوبی در عرصههای مختلف برخوردارند نیز مورد هجوم و ترور قرار دارند.
کار به جایی رسیده که حتی میبینیم یک رجل کارآمد مثل “دریابان علی شمخانی” که کارنامه سترگی در تقویت بنیه دفاعی و موشکی کشور، قدرتزدایی از اسرائیل، دور زدن تحریمها، جلوگیری از خطاهای دیپلماتیک دولتها و بسط هژمونیک ایران دارد نیز نه تنها توسط اسرائیل هدف موشک قرار میگیرد بلکه حتی توسط سوپرانقلابیها، مشاور سابق روحانی و فلان آقای عدالتخواه تخریب میشود و زندگی شخصی او هم حتی آماج تاخت و تاز پاپاراتزیهای رذلی قرار میگیرد که مترصدند تا آبروی تمام نخبگان کشور را ببرند.
در همین وادی میبینیم که حجتالاسلام محسنی اژهای رئیس کارآمد قوه قضائیه که نه تنها در عرصه قضا بلکه در عرصه امنیت نیز کارنامه وزینی دارد اما توسط عدالتخواهان تندرو و رسانه سوپرانقلابیها مورد هجوم قرار گرفته است…
تجربه استفاده از قالیباف در روز جنگ به ما نشان داد که نخبگان مثل یک “طبیب حاذق” میتوانند درمانگر دردهای مهم یک کشور و یک جامعه در روز مبادا باشند.
“نخبگان” همان افراد با معدل بالا و آدمهایی با مدارج عالی تحصیلاتی نیستند بلکه آدمهای انگشتشماری هستند که با کارنامه، ورز خوردگی در تجربیات بزرگ، شجاعت، مدیریت ذاتی و هوشی که اشراف به شرایط اکنون و آینده را به آنها اعطا میکند، میتوانند ایدهها و تصمیمات درست را خلق کنند و راهبریهای بزرگ را بر عهده بگیرند.
فلذا باید از آنان حفاظت کرد.
پر بیراه نیست اگر بگوییم یک نشانه بزرگ حاکمیت پیشرفته “احترام به نخبگان” است.
مقام معظم رهبری در قول و فعل اثبات کردند که این پیشرفتگی حاکمیتی باید وجود داشته باشد.
و اکنون نوبت خواص و البته مردم است که نشان دهند در توجه به نخبگان و حفاظت آنها چه خواهند کرد و آیا به اهمیت این مسئله پی بردهاند یا نه!؟
همه باید بدانیم که یک کشور با هر کمبود و نقصانی میتواند به حیات خود ادامه دهد و پایداری کند اما بدون نخبگان هرگز!
چه اینکه نخبهمحوری و حمایت از حاکمان و مدیران لایق و نخبه؛ مصداق اصلی و اتمّ عدل و قرار گرفتن هرچیز در جای خویش است.
کما اینکه نبی مکرم اسلام(ص) نیز فرمود: “الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم”.
یعنی جامعهای که نخبگان خود را به دست خود طرد و ترور کند، عملا مبتلی به ستمگری شده و چنین جامعهای یعنی کوفه!
کوفهای که نخبگی و درایت و عدالت علی(ع) را نخواست و به خونخواری و ظلم و تاریکی حجاج یوسف مبتلی شد…