سواد رسانه ای، سپری مقابل چالش ها و اطلاعات نادرست
*بیسواد کیست؟*
*رئيس جمهور آمریکا مُرد!*
نویسنده:؟؟؟
روبرت مرداک، صاحب امپراطوری رسانهای (صدها رسانه اعم از شبکه تلویزیونی و روزنامه و …) گفته بود:
*«اگر من اعلام کنم که رئیس جمهور آمریکا مرد برای او خیلی زمان میبرد تا ثابت کند زنده است»*
این نشانه قدرت رسانه است.
همه ما در برابر اینکه فحش و ناسزا بشنویم حساسیم.
خیلی چیزها را حاضریم تحمل کنیم اما فحش را نه.
بهخصوص اینکه درس هم خوانده باشیم و یک نفر پیدا شود و به ما بگوید مرتیکه بیسواد!
اما واقعیت آن است که ما بیسوادیم.
حوزههای انتخابهای بسیار مهمی وجود دارد که ما باید سواد داشته باشیم اما نظام رسمی و غیررسمی آموزشو پرورش در کشور ما در غفلت غیرعمدی یا در سکوت عمدی به سر میبرد:
سه مورد از مهمترین حوزههای سواد یا بهتر بگویم حوزههای بیسوادی ما عبارتند از:
سواد رسانه،
سواد جنسی،
سواد مالی.
بگذارید هفت سؤال از شما بپرسم:
۱.آیا میدانید تفاوت یک رخداد واقعی و یک رخداد رسانهای چیست؟
۲.آیا میتوانید توضیح بدهید که رسانهها چگونه اطلاعات را بهصورت نامحسوس دستکاری میکنند؟
۳.آیا مغالطات رایجی که رسانهها بهکار میبرند را میشناسید؟
۴.آیا میتوانید قسمتی از داستان که کتمان میشود را کشف کنيد؟
۵.آیا میتوانید توضیح دهید چگونه رسانهها، با تکنیکهایی مانند زاویه دوربین، ترفندهای نورپردازی، موسیقی و … میتوانند تصویر ما را از یک شخصیت/رخداد دستکاری کنند و عواطف ما را از تنفر به عشق و یا برعکس تغییر دهند؟
۶.آیا میتوانید توضیح دهید که چرا آدمها، برداشتهای کاملاً متفاوت از یک پیام رسانهای میکنند؟
۷.برای انتشار/بازنشر/فوروارد کردن مطلبی که خودم تهیه نکردهام، چه نکاتی را باید برای رعایت مالکیت معنوی و اخلاق حرفهای رعایت کنم؟
اگر جوابتان به بیشتر هفت سؤال بالا منفی است، باید به سواد رسانهای خود شک کنید! و نیاز دارید که در این مورد بیشتر بخوانید و بدانید.
لطفاً به سطح تحصیلات و هوش و زیرکی خود اتکا نکنید.
تعریف سواد رسانه به زبان ساده چنین است:
توانایی دستیابی به اطلاعات از رسانههای مختلف
درک و تحلیل منتقدانه اطلاعات دریافتی از رسانهها
•و خلق پیام مؤثر برای ارسال در رسانهها با هدف تأثیرگذاری بر مخاطبین.
یک اصل کلیدی در فهم پشت پرده رسانهها:
برخلاف آنچه ما فکر میکنيم رسانهها آیینهای نیستند که دنیا را بازتاب دهند.
رسانهها، اخبار را منتقل نمیکنند بلکه اخبار را شکل میدهند و میسازند.
اطلاعات را دستمالی/دستکاری میکنند و فقط بخشی از واقعیت را منعکس میکنند.
چرا؟
چون رسانهها دنبال حقیقت نیستند بلکه دنبال قدرت هستند.
آنها ذاتاً با قدرت گره خوردهاند.
محتوای رسانهها عموماً در خدمت یک جریان فکری یا گروه سیاسی یا طبقه اجتماعی است. و سواد رسانهای یک نوع مهارت ادراکی است که میتواند با نگاه انتقادی (موشکافانه) از بین رسانههای مختلف که هر کدام منافع و جهتگیریهای خودشان را دنبال میکنند به حقیقت برسد.
در اصل سواد رسانهای، شناخت یک حقیقت از بین هزاران دروغ و تحریف است.
*تجویز راهبردی:*
همه ما باید سواد رسانهای را در خود ایجاد و تقویت کنیم که نیازمند مطالعه و تمرین است.
برای شروع به این دو اصل کلیدی پایبند باشیم:
طراحی رژیم مصرف رسانهای:
به اینکه چه میزان اطلاعاتمان را از کدام رسانه میگیریم حساس باشیم.
کسانی که سواد رسانهای دارند، رژیم مصرف متعادلی دارند و از منابع و رسانههای مختلف به میزان مشخصی اطلاعات میگیرند.
آنها رنگینکمان رسانهای دارند.
اگر رژیم مصرف رسانهای به درستی طراحی نشود، در فضای اشباع رسانهای و بمباران اطلاعاتی خفه خواهیم شد.
از مخاطب منفعل به مخاطب منتقد:
اگر باور کنیم که هیچکدام از رسانهها، هدفشان حقیقت نیست بلکه خدمت به گروه/اندیشه/طبقه خاصی است، از این به بعد، استراتژی مطالعه و تماشای انتقادی را در پیش خواهیم گرفت.
برای تبدیل شدن به خواننده/تماشاگر منتقد همیشه این سه سؤال را از خود بپرسید:
۱.چه کسی این پیام را خلق کرده است و چرا این پیام ارسال شده است؟
(هدف او چه بوده است؟)
۲.چه ارزشها و دیدگاههایی را در این پیام به صورت پنهان جاسازی و تبلیغ کردهاند؟
۳.احتمالاً چه بخشهایی از واقعیت حذف شده و چه بخشهایی از واقعیت برجستهسازی شده است؟
فراموش نکنیم:
سواد رسانهای یکی از مهمترین تفاوتهای یک فرد فرهیخته و یک فرد تحصیلکرده است.
شما میتوانید فوق دکترا از هاروارد داشته باشید اما … بیسواد باشید!
انتهای پیام/