قول یک مدافع حرم به مادر خود برای نحوه شهادتش

ابراهیم به طور خاص به شهادت رسید. خودش میگفت که من نه با تیر مستقیم به شهادت می رسم، نه با تله انفجاری نه با حمله هوایی تن به تن خودتان میدانید که کسی نمی تواند من را از بین ببرد و بکشد.
زمانی بود که عزیزانمان را خیلی بد به شهادت می رساندند. ما به پیکر ابراهیم خیلی حساسیت داشتیم. چون میدیدیم که پیکر شهدا را می سوزانند و تکه تکه می کنند حتی مادرم که داشت مستند یکی از شهدا را میدید، گریه کرد و گفت: “ابراهیم اگر تو را به این روز بیندازند، آن وقت من چه کار کنم؟من مثل مادر های دیگر نیستم و نمی توانم باشم.”
بعد ابراهیم خندید و گفت: اگر مشکل شما با نحوه شهادت من است قول میدهم که جوری شهید شوم که یک خراش هم روی بدن من نماند اگر این اذیتت می کند نمی گذارم اذیت شوی.”
ابراهیم به طور خاص به شهادت رسید. خودش میگفت که من نه با تیر مستقیم به شهادت می رسم، نه با تله انفجاری نه با حمله هوایی تن به تن خودتان میدانید که کسی نمی تواند من را از بین ببرد و بکشد.
ما ته دلمان قرص شد که خب، الحمدلله ابراهیم به هیچ نحو قرار نیست به شهادت برسد.
تنها چیزی که به ذهنم نرسید ترور بیولوژیک بود. حتی یک روز هم پلاکش را درآورد فکر کنم در دومین مأموریتش بود پلاکش را درآورد و به من داد.
همانطور که قول داده بود تنها اندامهای داخلی بدن اش بر اثر مسمومیت از طریق آب و غذای آلوده به عوامل میکروبی و شیمیایی آسیب دیده بود.
خاطرهای از مجید اسمی، برادر شهید
برگرفته از کتاب «اسمی از تبار ابراهیم»؛ روایت هایی از زندگانی شهید مدافع حرم ابراهیم اسمی