پایتختِ روی آب شیرینکن..! امنیت و عقلانیت در حاشیه

درباره انتقال پایتخت به جنوب ایران چند نکته اساسی وجود دارد که نمیتوان از آن چشم پوشید که به شرح آن پرداخته می شود.

اخیراً دکتر پزشکیان گفتهاند: «به رهبر انقلاب پیشنهاد دادم که پایتخت را به سمت خلیج فارس منتقل کنیم؛ امروز با دیدن مشکلات درمییابیم که آن پیشنهاد اجبار است، نه انتخاب…!!» اینکه چرا در شرایط امروز کشور دوباره چنین موضوعی مطرح میشود، جای سؤال دارد…!! اما درباره انتقال پایتخت به جنوب ایران چند نکته اساسی وجود دارد که نمیتوان از آن چشم پوشید. پایتخت فعلی بهخاطر موقعیت جغرافیایی و حصاری که رشتهکوه البرز ایجاد کرده، با وجود تمرکز ساختار امنیتی و نظامی، در جنگ ۱۲ روزه اخیر باز هم آسیب دید و جمعی از فرماندهان و دانشمندان برجسته کشور را از دست داد. حالا اگر مرکز سیاسی و امنیتی کشور در کنار خلیج فارس قرار بگیرد، یعنی جایی که بهطور مستقیم در تیررس دشمن است، اساساً هیچ امنیتی نخواهد داشت؛ و تأکید میکنم، هیچ امنیتی. از طرف دیگر، جنوب کشور خودش درگیر بحران آب است. تأمین آب یک پایتخت چند میلیونی از طریق آب شیرینکنها نه تنها بار مالی سنگینی بر دوش دولت میگذارد، بلکه عملاً چنین ظرفیتی برای کشور وجود ندارد. تجربه نشان داده که حتی پروژههای کوچکتر هم با چنین بودجههایی پیش نرفتهاند. بهعنوان نمونه، در زمان مدیریت حسین دهقان بر سواحل مکران، بودجه دبیرخانه شورای توسعه تنها ۷۰ میلیارد تومان بود. با چنین رقمی حتی یک ساختمان نیمهکاره در تهران جابهجا نمیشود، چه برسد به انتقال وزارتخانهها و ساختار عظیم اداری کشور. از سوی دیگر، چهار دهه است که تمام ظرفیتها و استعدادهای علمی، صنعتی، اداری و حتی فرهنگی ایران در تهران متمرکز شدهاند. حالا سؤال اینجاست که انتقال این همه امکانات و نیروی انسانی به جنوب چقدر زمان میبرد؟ قطعاً سالها طول خواهد کشید و هزینهای سرسامآور خواهد داشت. برای اینکه ابعاد ماجرا روشنتر شود کافی است به چند مثال نگاه کنیم؛ بازسازی ورزشگاه آزادی تنها ۱۸ ماه زمان برد، اما ۱۹۰۰ میلیارد تومان هزینه روی دست گذاشت. پروژه مصلی تهران هم که از سال ۱۳۶۹ شروع شده، بعد از ۳۵ سال هنوز به پایان نرسیده است. حالا تصور کنید انتقال پایتخت طبق برآورد اولیه ۲۵ سال زمان و ۲۳ میلیارد دلار هزینه بخواهد؛ اما واقعیت این است که باید روی یک قرن زمان و صدها میلیارد دلار خرج حساب کرد. یعنی عملاً هیچکدام از ما زنده نخواهیم بود تا نتیجه آن را ببینیم. و در پایان اینکه؛ یکی از ریشهایترین مشکلات ایران، توسعه نامتوازن سرزمینی است. وقتی کشور درگیر تحریمهای پیچیده، بحرانهای مدیریتی، ناترازیهای اقتصادی و ضعفهای آشکار حکمرانی است، صحبت از انتقال پایتخت چیزی جز دامن زدن به سوداگری زمین در جنوب کشور نتیجهای بهدنبال نخواهد داشت.
نگارنده: فرناز فتحی سرابی
انتهای پیام/