راهی خانه ترامپ و نتانیاهو شویم و حرف بزنیم!
محمدرضا تاجیک، فعال چپ و از تئوریسینهای اصلاحات که سالهاست به طرح حرفهایش در لفافه ادبیات عجیب و غریب پناه برده؛ اخیراً در یادداشتی با عنوان “تا کدامین راه گیرید پیش” که انصافنیوز آنرا منتشر کرد؛ سیاستگذاران را با عباراتی مثل “مگس چسبیده به شیره، هیکیکوموریهای پارانوئیک سیاسی، چلُمیهای احمق، قورباغه چینی و اولیسهای ایرانی (دریانورد مفتون) ” خطاب قرار داده است!
البته تا اینجای قضیه ربطی به عالم سیاست و تحلیل ندارد و صرفا میتوان به روزگار شکوه کرد که چطور “مشاور دولت اصلاحات” تبدیل به مردی میشود که اینچنین و جز با بددلی و پرت و پلا گفتن و اصرار به فیشبرداری نامحترمانه از کتابهای بدی که میخواند؛ آرامش نمییابد!
ماجرا از آنجا شروع میشود که تاجیک در انتهای یادداشت خود تقلا میکند به کسانی که وصفشان را در بالا خواندید “سیاست عقلانی و معطوف به بقا” را یاد بدهد.
او در این باره مینویسد:
“در این شرایط، حکم سیاست عقلانی و معطوف به بقا، جز رستن و گسستن از بندهای ذهنی خویش نیست. تحقق این مهم نیز، جز در پرتو اراده-به-تغییر، اراده-به-دانستن/نگریستن، اراده-به-شنیدن صدای پای حوادث در راه، اراده-به-سببشناسی حال ناخوش جامعه، اراده-به-در/با جهان بودن، اراده-به-شناخت وضعیت و ظرفیت خود و دیگران، پرهیز از افراط و تفریط، بازیکردن هوشیارانه با کارتهای در دست، پرهیز از بازو پنجهکردنِ با فولاد، با بدان کم ستیز گرفتن، مشت بر نیشتر نزدن، رامکردن روح سرکشِ سرکشان با مهمیز تحمل و تامل و تدبر، دانش اسباب و امکانات، از روزنهها عبورکردن و در پس آن پنجرهای و دری گشودن، ره خانهی دشمن گرفتن و با دشمن به جنگ با کلام و نه با شمشیرهای برکشیده از نیام برخاستن، در نمایش قدرت وارد شدن و بسان تماشاگر فعال یا تماشاگر-بازیگر، نمایش را بر/در داستان خود کردن، در هزارتو گامنهادن و از دیو و ددان در راه و چالهها و چاهها و بنبستها نهراسیدن، ورود به شهر (پلیس) جهانی سیاست و تعیین و تثبیت و تقویت جایگاه خویش را موضوع ارادهی معطوف به شناخت مناسبات و روابط نامتقارن نیروها (آنگونه که در این شهر جاری و ساری هستند) قراردادن، ممکن نمیگردد.“
*از میان تواصی تاجیک باید به علاقهی تهی از فلسفهی او به “ره خانهی دشمن گرفتن و با دشمن به جنگ با کلام و نه با شمشیرهای برکشیده از نیام برخاستن” اشاره کرد.
منظور سلیس او اینست حالا که آمریکا و اسرائیل به خاک محترم ایران تجاوز کردهاند و ایران بزرگ را در تهدید قرار دادهاند و قائل به مذاکره اصولی هم نیستند؛ راه عاقلانه اینست که با همین دشمن متجاوز بدخواه و تا دندان مسلح که منتظر دریدن ماست به التماس مذاکره بنشینیم و به ابزار “کلام” مجهز شویم!
جالب است که تاجیک این توصیه مشعشع را نیز حکم عقل و تز بقا عنوان میکند و جالبتر آنکه کسانی که موافق این فهم غلط از سیاست نیستند را با الفاظ اشاره شده در متن خبر، مینوازد.
لازم به توضیح است که از منظر تاجیک و امثال تاجیک بقا یعنی چریدن و نفس کشیدن و لاغیر!
چیزی شبیه به “بقای ژاپنی” که به موجب آن میتوانی هر تحقیر و توسری و ذلت و تجاوزی را بپذیری فقط برای اینکه زنده باشی و چند صباح بیشتر آبهای کره زمین را مصرف کنی!
در این پاردایم هیچ اثری از تشخّص، امنیت، استقلال و آزادی، احساس مفید بودن، حیات معقول، خداگرایی، معنویت، ایثارگری و سایر معانی بلند انسانی نیست و معتقدان صرفا میخواهند، نمیرند.
معنای سلیستر این سخن آن است که به زعم تاجیک اکنون باید به هر قیمتی با آمریکا و اسرائیل مذاکره کرد و خون آنهمه زن و کودک و سردار شهید را ندید گرفت و بلکه خونهای بیشتری را هم تقدیم آستان آمریکا و اسرائیل کرد تا شاید ترامپ و نتانیاهو ایران و ایرانی را ببخشند و اجازهی یک زیستن نباتی به ما بدهند.
و در همین زیست نباتی هم هر لحظه در معرض حمله باشیم، داغ ترس و داغ نوکری آمریکا و اسرائیل بر جبینمان حک شود، مفاهیم بلندی مثل ایران و استقلال و آزادی را به دست خودمان و در پیش قدمهای ترامپ سَر ببُرّیم و دین و عقلانیت هم هیچ!
با توصیفات پیشگفته و ضمن رعایت کامل احترام و ادب به سابقه سیاسی و تدین آقای تاجیک لکن باید این قضاوت را به مخاطبان محترم واگذار کرد که اکنون تاجیک مثل “اولیس” مفتون صدای سیرنها شده یا دیگران!؟