آیا ترامپ در آستانه یک ماجراجویی نظامی جدید است؟

آیا ترامپ در آستانه یک ماجراجویی نظامی جدید است؟

هشدار اخیر دونالد ترامپ در شبکه اجتماعی خود موسوم به تروث‌سوشال مبنی بر لزوم دوری تمامی پروازها از حریم هوایی ونزوئلا، موج تازه‌ای از تنش در روابط آمریکا و آمریکای لاتین را رقم زده است. این پیام که مستقیماً خطاب به شرکت‌های هواپیمایی، خلبانان و حتی قاچاقچیان مواد مخدر صادر شد، بسیاری را به یاد دوران جنگ سرد و مداخلات نظامی یک‌جانبه واشنگتن در نیمکره غربی انداخته است.

آنچه این هشدار را از یک اخطار امنیتی معمولی متمایز می‌کند، لحن قاطع آن و همزمانی با هشدارهای اداره هوانوردی فدرال آمریکا درباره افزایش فعالیت‌های نظامی و اختلال در سیستم‌های جی‌پی‌اس (GPS) در آسمان ونزوئلا است. در حالی که برخی این اقدام را بخشی از جنگ روانی و فشار دیپلماتیک علیه نیکلاس مادورو می‌دانند، دیگران آن را نشانه‌ای از آمادگی برای یک عملیات نظامی گسترده تلقی می‌کنند.

زمینه‌های استراتژیک و انگیزه‌های ترامپ برای ماجراجویی نظامی
روابط میان واشنگتن و کاراکاس در طول دو دهه گذشته به شدت متشنج بوده است. از زمان روی کار آمدن هوگو چاوز در سال ۱۹۹۹ و سپس جانشینی او توسط مادورو، ونزوئلا به یکی از سرسخت‌ترین مخالفان سیاست‌های تهاجمی و ستیزه‌جویانه آمریکا در نیمکره غربی تبدیل شده است. دولت ترامپ در دوره اول خود، سیاست «فشار حداکثری» علیه مادورو را در پیش گرفت و از خوان گوایدو که تحت حمایت کاخ سفید در ونزوئلا ادعای ریاست‌جمهوری کرده بود، حمایت کرد اما این استراتژی به سرنگونی دولت کاراکاس منجر نشد.

اینک برخی معتقدند که هدف اصلی ترامپ، برکناری مادورو از قدرت است.

از نگاه ناظران، اهداف ترامپ از صدور این هشدار چندلایه و پیچیده است؛
در سطح اول، این اقدام می‌تواند بخشی از یک استراتژی فشار سیاسی و روانی باشد؛ نوعی نمایش قدرت برای وادار کردن مادورو به عقب‌نشینی یا مذاکره. ترامپ همواره خود را به عنوان رئیس‌جمهوری سخت‌گیر در برابر نظام‌های مخالف آمریکا معرفی کرده و این موضع‌گیری تند، به زعم وی می‌تواند به تقویت پایگاه داخلی او کمک کند.

در سطح دوم، مسائل داخلی آمریکا در این زمینه نقش کلیدی دارند. موج مهاجرت از ونزوئلا در سال‌های اخیر، فشار عظیمی بر مرزهای جنوبی آمریکا وارد کرده است. بر پایه آمارها، بیش از هفت میلیون ونزوئلایی کشور خود را ترک کرده‌اند و بخش قابل توجهی از آنها به دنبال ورود به آمریکا هستند. ترامپ که کنترل مرزها را یکی از محورهای اصلی کمپین انتخاباتی خود قرار داده، ممکن است معتقد باشد که تنها راه توقف این موج مهاجرتی، تغییر رژیم در کاراکاس است.

در سطح سوم، ترامپ بر نگرانی دولت آمریکا درباره قاچاق مواد مخدر به خاک این کشور تأکید دارد و آن را یکی از چالش‌های امنیتی مهم می‌داند. به گفته مقام‌های آمریکایی، برخی مسیرهای قاچاق در منطقه از خاک ونزوئلا نیز عبور می‌کند و همین مسئله به یکی از محورهای اختلاف میان واشنگتن و کاراکاس تبدیل شده است. اشاره مستقیم ترامپ به قاچاقچیان در پیام خود، بازتاب‌دهنده تمرکز دولت او بر این بُعد امنیتی است.

در سطح چهارم، از منظر ژئوپلیتیک، ونزوئلا یکی از بازیگران مهم در محاسبات راهبردی آمریکا به‌شمار می‌رود. برخورداری از ذخایر عظیم نفتی و گسترش روابط با روسیه و چین طی سال‌های اخیر، این کشور را به بخشی از رقابت قدرت‌های بزرگ در آمریکای لاتین تبدیل کرده است. همکاری‌های نظامی میان کاراکاس و مسکو نیز یکی از محورهای توجه و نگرانی واشنگتن بوده و جایگاه ونزوئلا را در معادلات امنیتی منطقه پررنگ‌تر کرده است.

سناریوهای احتمالی و ارزیابی جدیت تهدید نظامی
برای ارزیابی احتمال وقوع حمله نظامی آمریکا به ونزوئلا، باید به شاخص‌های مختلفی توجه کرد. تاریخ مداخلات نظامی آمریکا در آمریکای لاتین نشان می‌دهد که واشنگتن در مواقعی که منافع حیاتی خود را در خطر می‌بیند، از استفاده از نیروی نظامی ابایی ندارد. حمله به پاناما در سال ۱۹۸۹ برای دستگیری مانوئل نوریگا، مداخله در گرنادا در سال ۱۹۸۳ و دخالت‌های مکرر در امور کشورهای آمریکای مرکزی در دهه‌های ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰، همگی نشان می‌دهند که آمریکا در برخی شرایط حاضر به اقدام نظامی یک‌جانبه شده‌است.

با این حال، ونزوئلا با پاناما یا گرنادا متفاوت است. این کشور با جمعیتی بیش از ۲۸ میلیون نفر، ارتشی نسبتاً قدرتمند و تجهیز شده با تسلیحات تا حدی مدرن و جغرافیای پیچیده‌ای که شامل جنگل‌های انبوه آمازون و کوهستان‌های آند می‌شود، یک هدف نظامی دشوار است. علاوه بر این، مادورو از حمایت بخش قابل توجهی از ارتش و نیروهای امنیتی برخوردار است و شبه‌نظامیان وفادار به دولت نیز آماده دفاع از رژیم هستند.

از نظر بسیاری از کارشناسان، توازن قدرت نظامی اگرچه به سود آمریکا است اما این موضوع تضمینی برای پایان سریع یا کم‌هزینه هرگونه بحران نیست. تحلیلگران یادآور می‌شوند که تجربه مداخلات پیشین آمریکا حاکی از آن است که ورود به یک درگیری نظامی حتی با برتری تسلیحاتی، می‌تواند پیامدهای بلندمدت و پیش‌بینی‌ناپذیر داشته باشد.

از دیگر موانع جدی وقوع حمله نظامی، واکنش‌های بین‌المللی است. کشورهای آمریکای لاتین، حتی آنهایی که با دولت مادورو مخالف هستند، احتمالاً یک حمله نظامی یک‌جانبه آمریکا را محکوم خواهند کرد. برزیل، مکزیک، آرژانتین و کلمبیا، همگی در گذشته اعلام کرده‌اند که راه‌حل بحران ونزوئلا باید سیاسی و دیپلماتیک باشد، نه نظامی. یک حمله آمریکایی می‌تواند موجب احیای احساسات ضدآمریکایی در سراسر منطقه شود و به بهانه‌ای برای رژیم‌های چپگرا برای تقویت موضع خود تبدیل گردد.

ضمن اینکه روسیه و چین نیز واکنش نشان خواهند داد؛ مسکو در سال‌های اخیر میلیاردها دلار در بخش نفت و نظامی ونزوئلا سرمایه‌گذاری کرده و پکن نیز یکی از بزرگ‌ترین بستانکاران کاراکاس است. هرچند بعید است که این دو قدرت مستقیماً در یک درگیری نظامی دخالت کنند اما می‌توانند از طریق شورای امنیت سازمان ملل، تحریم‌های اقتصادی علیه آمریکا و حمایت‌های سیاسی و نظامی از ونزوئلا، هزینه مداخله آمریکا را افزایش دهند.

 

با این حال، برخی تحلیلگران معتقدند که هشدار ترامپ ممکن است صرفاً بخشی از یک استراتژی «دیپلماسی اجباری» باشد. در این سناریو، هدف ایجاد فشار روانی بر مادورو و محیط نزدیک او است تا بدون نیاز به استفاده واقعی از نیروی نظامی، تغییراتی در رفتار رژیم یا حتی سقوط آن رخ دهد. اعلام رسمی بسته شدن فضای هوایی می‌تواند به عنوان یک ابزار بازدارندگی عمل کند و پیام روشنی به بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی درباره جدیت واشنگتن در تغییر وضعیت موجود بدهد.

واکاوی هزینه‌های جنگ احتمالی برای آمریکا
اگر آمریکا تصمیم به حمله نظامی به ونزوئلا بگیرد، باید آماده پرداخت هزینه‌های سنگینی باشد. از نظر نظامی، حتی یک عملیات محدود هوایی نیز ممکن است چندین میلیارد دلار هزینه داشته باشد. اگر عملیات به استقرار نیروهای زمینی نیاز پیدا کند، هزینه‌ها به صورت تصاعدی افزایش خواهد یافت. تجربه عراق و افغانستان نشان داد که هزینه‌های بازسازی و ثبات‌بخشی پس از جنگ اغلب چندین برابر هزینه‌های عملیات نظامی اولیه است.

از نظر انسانی، یک حمله نظامی قطعاً منجر به تلفات غیرنظامی خواهد شد. ونزوئلا کشوری شهرنشین است و شهرهای بزرگ آن از جمله کاراکاس، ماراکایبو و والنسیا، پرجمعیت و متراکم هستند. هر عملیات نظامی در این مناطق احتمال آسیب به زیرساخت‌های غیرنظامی و قربانی شدن شهروندان عادی را افزایش می‌دهد. چنین تلفاتی می‌تواند به یک فاجعه بشری تبدیل شود و تصویر آمریکا را در سراسر جهان بیش از پیش خدشه‌دار کند.

از نظر سیاسی هم یک حمله نظامی می‌تواند افکار عمومی داخلی و بین‌المللی را علیه آمریکا بسیج کند. در داخل آمریکا، اپوزیسیون دموکرات و حتی بخشی از جمهوری‌خواهان احتمالاً با یک مداخله نظامی یک‌جانبه مخالفت خواهند کرد. جامعه آمریکا پس از دو دهه جنگ در خاورمیانه، خستگی جنگ را تجربه کرده و تمایلی به درگیر شدن در یک ماجراجویی نظامی جدید در آمریکای لاتین ندارد.

در صحنه بین‌المللی، یک حمله بدون مجوز سازمان ملل یا حمایت سازمان کشورهای آمریکایی به شدت محکوم خواهد شد و می‌تواند به انزوای دیپلماتیک واشنگتن منجر شود. متحدان اروپایی آمریکا نیز احتمالاً با چنین اقدامی مخالفت خواهند کرد، مگر اینکه شواهد قانع‌کننده‌ای از تهدید فوری ونزوئلا علیه امنیت منطقه ارائه شود که تا کنون این گونه نبوده‌است.

از نظر اقتصادی، پیامدهای یک درگیری نظامی می‌تواند گسترده باشد. ونزوئلا با وجود بحران‌های اقتصادی چند ساله، همچنان یکی از تولیدکنندگان نفت جهان است. هرگونه ناآرامی در این کشور می‌تواند به نوسانات قیمت نفت در بازارهای جهانی منجر شود. افزایش قیمت نفت به نوبه خود می‌تواند بر اقتصاد جهانی و به ویژه اقتصاد آمریکا که هنوز با چالش تورم دست و پنجه نرم می‌کند، تأثیر منفی بگذارد.

یکی دیگر از هزینه‌های بالقوه، موج جدیدی از مهاجرت است. یک حمله نظامی احتمالاً وضعیت انسانی در ونزوئلا را بدتر خواهد کرد و میلیون‌ها نفر دیگر را به فرار از کشور وادار می‌کند. این امر می‌تواند بحران مهاجرتی را که ترامپ به دنبال حل آن است، تعمیق کند و فشار بی‌سابقه‌ای بر مرزهای کلمبیا، برزیل و در نهایت مرز جنوبی آمریکا وارد آورد.

در نهایت، یک مداخله نظامی می‌تواند به بی‌ثباتی بلندمدت در کل منطقه آمریکای لاتین منجر شود.

کشورهای همسایه ونزوئلا به ویژه کلمبیا که با چالش‌های امنیتی داخلی خود روبرو است، ممکن است به درگیری کشیده شوند. گروه‌های شورشی، کارتل‌های مواد مخدر و شبه‌نظامیان می‌توانند از آشوب ناشی از یک حمله نظامی سوءاستفاده کنند و فعالیت‌های خود را گسترش دهند.

سخن پایانی
هشدار تازه ترامپ درباره بستن فضای هوایی ونزوئلا، یک لحظه حساس در روابط آمریکا و آمریکای لاتین را نشان می‌دهد. در حالی که این اقدام می‌تواند بخشی از یک استراتژی فشار روانی و دیپلماتیک باشد، نباید احتمال یک اقدام نظامی واقعی را نادیده گرفت. تاریخ نشان داده که ترامپ گاهی حاضر به اقدامات غیرقابل پیش‌بینی و پرخطر است و عدم قطعیت درباره نیات واقعی او، خطر تشدید تنش‌ها را افزایش می‌دهد.

با این حال، هزینه‌های یک حمله نظامی به ونزوئلا چه از نظر انسانی، چه اقتصادی و چه سیاسی، آنقدر سنگین است که باید آن را به عنوان یک گزینه نامطلوب تلقی کرد. تجربه مداخلات نظامی آمریکا در دو دهه گذشته نشان داده که حتی پیروزی‌های سریع می‌توانند به باتلاق‌های طولانی‌مدت و پرهزینه تبدیل شوند. در عصر کنونی که افکار عمومی جهانی نسبت به مداخلات نظامی یک‌جانبه حساس‌تر شده و ابزارهای فشار دیپلماتیک و اقتصادی متنوع‌تر هستند، استفاده از نیروی نظامی باید آخرین گزینه باشد. بنابراین، آنچه در روزها و هفته‌های آینده رخ می‌دهد، نه تنها آینده ونزوئلا بلکه سیاست خارجی آمریکا در نیمکره غربی را شکل خواهد داد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *