آغازی دوباره برای ایرانِ پساجنگ

Placeholder

اشاره اصغرزاده به خستگی مردم از شرایط نه جنگ _ نه صلح پیش‌درآمدی است که مبتنی بر آن می‌توان یک تحلیل جالب را درباره “عبور از شرایط نه جنگ _ نه صلح” ارائه کرد.

ابراهیم اصغرزاده، از فعالان ستادی جریان اصلاحات در بخشی از یک مصاحبه با شماره شنبه گذشته روزنامه اعتماد درباره شرایط نه جنگ_نه صلح گفته است:

“در ریاضیات، اگر همه متغیرها معلوم باشند، پاسخ روشن است؛ اما در سیاست، حتی با دانستن تمام عناصر، اراده و درک رهبران، فشارهای خارجی و شرایط اجتماعی مسیر را تغییر می‌دهند. نمونه بارز آن وضعیت «نه جنگ نه صلح» است که سال‌ها منافع ملی و امنیت کشور را در تعلیق پرهزینه نگه داشته است. مقدس‌سازی وضعیت -نه صلح- حتی مضرتر از جنگ است؛ زیرا اگر به یک استراتژی دایمی بدل شود، مانع اصلاح یا مذاکره می‌شود و کشور را در تعلیق طولانی، اقتصاد را معلول و مردم را خسته می‌کند.

*اشاره اصغرزاده به خستگی مردم از شرایط نه جنگ _ نه صلح پیش‌درآمدی است که مبتنی بر آن می‌توان یک تحلیل جالب را درباره “عبور از شرایط نه جنگ _ نه صلح” ارائه کرد.

قبل از ارائه تحلیل باید این دقت را مورد نظر قرار داد که عبور از شرایط نه جنگ _ نه صلح صرفا یک کارویژه برای مسئولان نیست و مردم و اجتماع هم در آن مداخله دارند.

یعنی با مسئله‌ای یک وجهی و مقصدی فقط با یک مسیر مواجه نیستیم و اگرچه مسئولان امر وظیفه دارند با تدبیر و البته با شجاعت فضا را از حیرانی امنیتی و سیاسی و اجتماعی نسبت به تهدید دشمن عبور بدهند اما مردم و اجتماع یک کشور نیز بصورت ذاتی در این قضیه همیاری دارند.

اصغرزاده تا اینجای مسیر را با آدرس درستی می‌پیماید که می‌گوید مردم از شرایط نه جنگ _ نه صلح خسته می‌شوند.

و اما ادامه ماجرا به این صورت است که تحمل جامعه برای شرایط نه جنگ _ نه صلح محدود است. به این معنی که این شرایط فقط تا مدت محدودی از سوی ارکان جامعه تحمل می‌شود. پس از این مدت که البته زمان زیادی هم نیست هرگز تنش خاصی شکل نمی‌گیرد بلکه جامعه مسیر خود به سمت زیستن و نشاط اجتماعی را آغاز می‌کند.

و این اقتضای زیست بشری است.

انسان موجودی انطباق‌پذیر است و البته معیشت و شادمانی و برنامه‌ریزی برای بقا و شکوفایی و سایر سلسله‌نیازهای خود را نیز هرگز بصورت دائمی تعلیق نمی‌کند.

در واقع، شرایط نه جنگ _ نه صلح تنها در مدت کوتاهی می‌تواند جامعه را به تعلیق بکشد اما پس از آن، این قدرت اجتماع و جذابیت‌های زندگی است که به جنگ و فضای تردید، رنگ زندگی می‌پاشد و آدم‌ها دوباره به مسیرهای سابق خود باز می‌گردند.

صد البته در این باره نباید مفتون چیزهایی مثل القائات فضای مجازی یا تهدیدهای دشمن شد.

نگاهی به توالی رخدادها در حوالی ۳ ماهی که از درگیری ۱۲ روزه ایران با آمریکا و اسرائیل می‌گذرد در این زمینه بسیار گویاست…

تهران بزرگ به عنوان مدخل اصلی تهدیدات نتانیاهو و ترامپ دوباره شلوغ شده است، حالا باز هم خبر پاکی یا آلودگی هوا بسیار خوانده می‌شود، کنسرت‌ها، سینماها و تئاترها فعال‌اند، منتقدان سیاسی و هنری با انرژی هرچه تمامتر با یکدیگر دیالوگ می‌کنند،‌ بازار خرید لوازم‌التحریر دانش‌آموزان برای اول مهر داغ است، سواحل تفریحی کشور پر از گردشگر است، کمبود اقتصادی و کالایی در ایران وجود ندارد و بازار و مراکز خرید هم شلوغ هستند.

طبعا هیچ عقل سلیمی نمی‌پذیرد که اینها نشانه یک جامعه ترسنده از جنگ باشد.

می‌ماند برخی آیتم‌های کلان اقتصادی که در قبال آنها هم یک فریز همیشگی ممکن نیست و صاحبان سرمایه و کالا هرگز تحمل رکود همیشگی را نخواهند داشت و خود به دست خود از آن خارج خواهند شد.

بویژه اینکه ما در قبال اقتصاد کلان ایران در حال صحبت هستیم. اقتصادی که سال‌هاست به دلیل تحریم‌ها اما توانسته سرمایه‌گذاران واقعی در اقتصاد خود را بهتر بشناسد و چندان متأثر از سرمایه‌گذارانی که جنگ در تصمیمات آنها تأثیرگذار است، نیست.

تأکید می‌شود که تصمیمات مسئولان برای خروج از وضعیت نه جنگ _ نه صلح نیز در این مسیر به عنوان کاتالیزور عمل خواهد کرد.

فی‌الجمله اینکه حتی اگر نیروهای نظامی طرفینِ یک مخاصمه، در حالت نه جنگ _ نه صلح بمانند اما مردم و جامعه خیلی زود از این وضعیت عبور خواهند کرد و زیست روزانه و اقتصادی خود را از سر خواهند گرفت. روندی که در ایران اسلامی و پس از درگیری ۱۲ روزه با اسرائیل هم شاهد آغاز آن هستیم.