لحظههایی که زمان ایستاد؛لحظهای به وسعت تاریخ


آغاز هفته دفاع مقدس، یادآور صحنههایی است که هرگز از حافظه این ملت پاک نخواهد شد.
این تصویر کمتر دیدهشده، یکی از همان لحظههاست؛ آخرین وداع یک رزمنده با همسر و فرزندش، درست پیش از حرکت اتوبوس.
مادر، کودک خردسالش را در آغوش گرفته بود؛ کودکی که چشم به راه دستی بود که برای آخرین بار بر سرش کشیده شود.
رزمنده از پنجره باریک اتوبوس خم شد و با تنی خسته اما دلی استوار، دست نوازشی بر سر کودک کشید و نگاهی عمیق به همسر و یادگار کوچکش انداخت.
این نگاه و این لمس، آخرین بدرقه بود… آخرین وداع.
اما حقیقت این وداع، سلامی جاودانه بود؛ سلامی به امروز ما، به نسلی که بر شانههای همان ایثار و دلکندنها ایستاده است.
آن نسل رفت تا ما بمانیم. و امروز، در میان همه دغدغهها و چالشهای زندگی، یاد چنین صحنههایی به ما یادآوری میکند:
آرامش و استواری در همان مسیری است که شهدا نشان دادند؛ دل کندن از خویش برای ساختن فردا و مسئولیت سنگین ما در برابر خانوادههایشان.