قضاوت ظریف درباره کارنامه درگیری ۱۲ روزه

تأکید میشود که نقد برجام و یا نقد همچنان برخی تحلیلهای آقای ظریف هیچ ایرادی ندارد و بلکه ضروری هم هست اما به شرط رعایت مقطع مناسب، پروژه نبودن ماجرا، منتفع نشدن جریانات سوپر انقلابی و تندرو از نقدهای ما، سازنده بودن نقد و نیز لگدمال نکردن مثبتات، دانش و ظرفیتهای ظریف!
محمدجواد ظریف، وزیر اسبق امور خارجه کشورمان به تازگی طی سخنانی در یک میتینگ سیاسی با اشاره به درگیری ۱۲ روزه ایران با آمریکا و اسرائیل گفته است: -دشمنان- از ابتدای انقلاب اسلامی تا امروز به ما حمله کردند، ما به برکت شهدا ایستادیم، تحریم کردند ما به برکت مردم ایستادیم. در جنگ اخیر هزینه زیاد دادیم، آدمهای بسیار بزرگی را از دست دادیم. من با شهید باقری و سردار رشید کار کردم، اینها تکرارشدنی نیستند، کما اینکه سردار سلیمانی و سیدحسن نصرا… قابل تکرار نیستند. ولی ما در این جنگ توانستیم اسراییل را با تهدید مواجه کنیم.
به گزارش جماران، او میافزاید: در این جنگ، ۲۲ استان ما صدای گلوله را نشنیدند ولی ما کل اسراییل را تهدید کردیم.
ظریف تصریح میکند: ایران توانسته ثابت کند که دوران بزن در رو تمام شده است.
*این صحبتهای آقای ظریف درباره درگیری اخیر را میتوان یک “تحلیل امنیتساز” معرفی کرد.
تحلیلی که برای دیدن همه ابعاد مسئله تلاش میکند، هزینهها را نفی نمیکند و در عین حال بر واقعیتها و پیروزیها نیز تأکید دارد.
درباره این تحلیل امنیتساز ظریف همچنین باید به یک نکته مهم نیز اشاره کرد و آن اینکه عدهای بهصورت روزمره و اشتغالی، مشغول نقد ظریف به بهانه برجام هستند.
این در حالی است که “انتقاد” اگر از مرزهای عقلانیت و زمانشناسی عبور کند صرفا به ایجادکننده یک محیط مهوّع و بیخاصیت میشود که یک اثر آن دور کردن مردم و کشور از فرصتهای پیش روست.
کما اینکه ما در مقابل یک انتخاب قرار داریم. اینکه همچنان با کوچکترین صحبتی از ظریف به ماجراهایی از قبیل برجام و اسنپبک اشاره کنیم یا اینکه تحلیلهای امنیتساز ظریف و سخنان مهم او علیه اروپا که اخیراً ایراد شد را هم ببینیم.
مجددا تأکید میشود که نقد برجام و یا نقد همچنان برخی تحلیلهای آقای ظریف هیچ ایرادی ندارد و بلکه ضروری هم هست اما به شرط رعایت مقطع مناسب، پروژه نبودن ماجرا، منتفع نشدن جریانات سوپر انقلابی و تندرو از نقدهای ما، سازنده بودن نقد و نیز لگدمال نکردن مثبتات، دانش و ظرفیتهای ظریف!
فعالان و رسانههای حاضر در سیاست ایرانی یک نکته مهم را باید برای الیالأبد بدانند و آن اینکه هیچ انسانی و هیچ کارنامهای بدون نقطه ضعف نیست. بر همین اساس باید در قبال رجال سیاسی به دیدن مثبتات در کنار ضعفها نیز اهتمام داشت و در مقطع انتخاباتها نیز به کارنامهای رأی خوب داد که نقاط قوت آن بیش از نقاط ضعف است.
این یک قاعده عقلایی و اسلامی در سیاست است که میتواند هر حکومتی را به سمت پیشرفت سوق دهد.