قالب کردن هنر بیاهمیت تأمین کالا به مردم به جای “نظارت بر بازار”

آقای قائمپناه بهعنوان یک مقام ستادی دولت اگر واقعا دلسوز رئیسجمهور پزشکیان هستند و میخواهند همچون او صادقانه در سیاست کشور کار کنند؛ باید که به جای نمایش تأمین کالا، به واقعیت نظارت بر بازار و قیمتها و مبارزه با گرانی بیقاعده رو بیاورند و البته نتایج آنرا هم به مردم گزارش کنند.
محمدجعفر قائمپناه، معاون اجرایی رئیسجمهور پزشکیان طی سخنانی در جمع فعالان سیاسی استان کردستان گفته است:
“بیشتر مردم دغدغه سیاسی ندارند؛ مردم نان، گوشت و برنج میخواهند و ما موظفیم برای تأمین این نیازها تلاش کنیم.
*قائمپناه گویا ۲ نکته بدیهی را نمیداند!
نخست اینکه امر سیاست در یک وجه خود مساوی با “بهبود اقتصادی” است و سیاستورزی در معنای درست خود با سیاستبازی متفاوت است و موجب بهبود در همه اوضاع پیرامونی و معیشتی مردم میشود.
لذاست که باید در طرح جمله “مردم دغدغه سیاسی ندارند” تجدید نظر و آنرا با شکل و پیوستهای درستی مطرح کرد.
مسئله دوم هم اینکه ما دقیقا نمیدانیم عبارت “تأمین کالاها” از کدام کره منظومه شمسی به ستاد دولت نازل شده و بدتر اینکه یک هنر تلقی شده است!؟
تأمین یکی از سادهترین کارهایی است که دولت انجام میدهد و چه بسا اگر دولت هم نباشد انجام خواهد شد.
جالب است که در اینجا به بخشی از خاطرات محسن رفیقدوست اشاره کنیم که در کتابش توضیح میدهد در صبح روز انقلاب ۵۷، و در اوج ناامنی و بیدولتی و حتی بیحکومتی اما کامیون توزیع شیر در تهران مشغول بهکار بود و شیر توزیع میکرد.
در واقع، آنچه وظیفه اساسی و اصلی دولت است و مردم نیز در یکی از انگیزههای خود به همین منظور به دولت رأی دادهاند؛ “تأمین مایحتاج و نیازها با قیمتهای معقول” است. کاری که البته دولت آقای پزشکیان علیرغم نجابت شخص رئیسجمهور و با وجود برخی توفیقات اقتصادی در سال نخست دولت اما در این لحظه از انجام آن عاجز بوده و “گرانی دلبخواهی” یا همان گرانی بیقاعده در بازار جولان میدهد.
آقای قائمپناه بهعنوان یک مقام ستادی دولت اگر واقعا دلسوز رئیسجمهور پزشکیان هستند و میخواهند همچون او صادقانه در سیاست کشور کار کنند؛ باید که به جای نمایش تأمین کالا، به واقعیت نظارت بر بازار و قیمتها و مبارزه با گرانی بیقاعده رو بیاورند و البته نتایج آنرا هم به مردم گزارش کنند.
گفتنیست مقامات دولت بارها و بارها تأکید کردهاند که دولت به نظرات نخبگانی توجه دارد و هرکس برای رفع مشکلات کشور راهی میشناسد باید آنرا ارائه کند. با این همه اما مشخص نیست که چرا دولت از پیشنهاد نخبگانی “نظارت کارا بر بازار و قیمتها” طفره میرود و در مقابل ضرباتی هم که از این قضیه میخورد دچار حالت بیحسّی و کرختی است!؟