عارف استعفا داده ولی پزشکیان قبول نکرده
شورای امنیت سازمان ملل متحد به تازگی طرح ادعایی صلح دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا برای غزه را تصویب کرده است. طرحی که بر پایه آن، بایستی یک هیات به اصطلاح صلح زیر نظر رئیس جمهور آمریکا تشکیل شود و اقداماتی نظیر برقراری امنیت در نوار غزه، کمک به بازسازی این منطقه و البته مقدمات تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی را فراهم کند.
در طرح مذکور ادعا شد که یک گروه از تکنوکرات های فلسطینی باید در هیات صلح مورد نظر ترامپ حضور داشته باشند. جالب اینکه نشریه “گاردین” در گزارشی مبسوط، تصویب طرح صلح ترامپ در شورای امنیت را یکی از عجیبترین قطعنامه های تصویب شده سازمان ملل متحد معرفی کرده که از هیچ مکانیسم اجرایی برخوردار نیست. تنها اندکی پس از تصویب طرح ترامپ در شورای امنیت، وی و متحدانش در قدرت سعی داشته و دارند هرطور که شده این مساله را یک پیروزی بزرگ برای خود در حوزه سیاست خارجی آمریکا معرفی کنند. با این همه، این طرح حداقل به 4 دلیل عمده، چیزی بیش از یک توهم بزرگ نیست و راه به جایی نخواهد برد.
یک: همدستِ جنایات رژیم صهیونیستی، مدعی طرح صلح شده است!
اینکه دونالد ترامپ به عنوان فردی که همدست جنایات اشغالگران اسرائیلی علیه مردم فلسطین است، خود را در راس یک ابتکار به اصطلاح صلح برای مردم غزه دیده، نشان می دهد تا چه اندازه کلیت معادله ماذکور مغرضانه و یکطرفه است. اساسا به همین دلیل هم است که مقاومت اسلامی فلسطین به صراحت اعلام کرده که پذیرای طرح ترامپ نیست و آن را پاسخگوی نیازهای واقعی ملت فلسطین نمی بیند. هرآنچه ترامپ در قالب ابتکار صلح خود می گوید و مطرح می کند، در راستای منافع رژیم صهیونیستی است و هیچ توجهی به ملت فلسطین ندارد و آن ها را موجودیت هایی حاشیه نشین ارزیابی می کند. همین موضوع نشان می دهد که تا چه اندازه طرح صلح ترامپ، متوهمانه و نمایشی است.
دو: دونالد ترامپ و توهمِ حذف مقاومت اسلامی فلسطین
یکی از نکات برجسته در قالب طرح صلح ادعایی دونالد ترامپ این است که او به کل، جریان مقاومت فلسطین و اساسا مقاومت آن ها در برابر اشغالگری رژیم صهیونیستی را نادیده می گیرد و سعی در سرکوب آن دارد. نگرش ترامپ این است که روحیه مقاومت ملت فلسطین در برابر رژیم صهیونیستی به عنوان موجودیتی که سرزمین آنها را اشغال کرده، امری غیرقابل قبول است! این در حالی است که این موضوع مورد حمایت تمامی قوانین بینالمللی و کاملا مشروع است. ورای همه این ها، تجربیات تاریخی نیز بارها و بارها نشان داده اند که اساسا امکان بمباران ایده مقاومت وجود ندارد و این ایده به واسطه ماهیت مشروع و انسانی خود، در هر گوشه ای جوانه می زند و برای اشغالگران و متجاوزان، چالش ایجاد می کند.
سه: بحران اجرایی در قالب طرح ترامپ
طرح صلح ترامپ بسیار کلی و مبهم است. مثلا او صحبت از حضور تکنوکرات های فلسطینی یا تشکیل یک پلیس محلی کرده است. در این نقطه باید گفت بسیار بعید است که تکنوکرات های فلسطینی وجود داشته باشند که بیایند و زیر نظر رئیس جمهور آمریکا و البته در راستای اهداف صهیونیست ها، در قالب طرح ترامپ ایفای نقش کنند. در حقیقت، این طرح و گزاره اساسا از هیچ نوع مشروعیتی برخوردار نیست و تکنوکرات های فلسطینی نیز بعید است به آن تن بدهند.
در عین حال، تشکیل یک نیروی پلیس محلی که زیر نظر ترامپ باشد، گزاره ای به شدت عجیب است. چرا باید مردم فلسطین به دست خود با اشغالگران و حامیان آنها همکاری کنند؟ البته که از این گافها در طرح صلح ترامپ زیاد است و به نظر می رسد این طرح بیش از آنکه ظرفیت عملی داشته باشد، صرفا کلماتی روی کاغذ است.
چهار: ترامپ و نیاز به یک بازی تبلیغاتی جدید بینالمللی
در نهایت باید گفت که در میانه انبوهی از ناکامی های بین المللی دولت ترامپ و سیاست خارجی آن، شخص رئیس جمهور آمریکا به شدت به تحولاتی نظیر آنچه در قالب تصویب طرح به اصطلاح صلح او از سوی شورای امنیت مشاهده کردیم نیاز دارد. به بیان ساده تر، او از رهگذر این قبیل اتفاقات پُرسروصدا سعی دارد هم خود را فردی کارآمد نشان دهد و هم انبوهی از انتقادات علیه خود و سیاستهایش در حوزه سیاست داخلی آمریکا را منحرف کند.
از یاد نبریم که شمار زیادی از منتقدان ترامپ معتقدند که او با بحران دستاورد در دولتش رو به رو است و اگر نتواند در این حوزه چیزی به مردم جهان و البته آمریکا بفروشد، ریزش درونی دولتش آغاز می شود و سناریوهای وخیمی در انتظار او و البته جمهوریخواهان متحد وی در قدرت خواهد بود. البته که نمودهای این ریزش و سقوط را در جریان انتخابات شهرداری نیویورک و پیروزی منتقد اصلی ترامپ در این انتخابات و شکست نامزد مورد حمایت رئیس جمهور آمریکا مشاهده کرده ایم. روندی که به نظر می رسد در انتخابات میاندوره ای کنگره آمریکا در سال 2026 و البته انتخابات ریاست جمهوری 2028 آمریکا نیز ادامه یابد.