مروری بر این روزها

باور اینکه همه این وقایع غیراخلاقی و غیرانسانی در اعتراضاتی رخ داده که با شعار «زن زندگی آزادی» آغاز شده قدری مشکل به نظر می‌رسد، اما از نگاه تحلیلگران آنچه شاهد آن هستیم نتیجه یک پاندمی خشونت‌طلب و خشونت‌زا است.

زینب رجایی: مهمترین اصل برای تحقق آزادی، رعایت اصل امر «رواداری و تساهل» است. تساهل و رواداری در لغت به معنای «تحمل کردن نظر مخالف» است؛ اما این جنبش تازه راه نیامده آزادی‌اش با زنجیر و دیکتاتوری است که حتی تحمل نصیحت‌های «زیدآبادی» از منتقدان حکومت و روشنفکران جامعه را هم ندارد و هر چه بر سر راه دارد را در خود می‌بلعد. حالا علاوه بر سر دادن شعارهای مستهجن در اغتشاشات و هتک حرمت از افراد، جدیدترین راهبرد اپوزیسیون خشونت‌طلب، حرکت به سمت «وطن‌زدایی» است که در نهایت هدف «تجزیه‌طلبی» را با روش جنگ داخلی دنبال می‌کند؛ مانند آنچه که در «مهاباد» شاهد بودیم، از حمله به خانه‌ها تا تاراج اشیا صاحب خانه.

 

خشونت‌طلبان که از ابراز خشونت به هیچ شخص و سازمان و نهادی پرهیز نمی‌کنند، چگونه می‌خواهند بنا بر ادعای خود، پاسدار آزادی و آبادی ایران باشند و در ایران را به نقطه مطلوب برسانند. این وضعیت، باید سوال معناداری را در ذهن ایرانیان وطن‌دوست ایجاد کند که چه کسی واقعاً خواستار آبادی ایران است و چه نیروها و افرادی، خواستار ویرانی ایران.

 

زمانیکه بر روی اعتراضات اصیل مردم در مهاباد پرچم «قاضی محمد» برافراشته می‌شود، زمانی که صراحتاً شاهد گفتارهای تجزیه‌طلبانه هستیم، اگر نسبت به این حوادث و پشت پرده آن آگاه نباشیم، مرعوب خواهیم شد. زمانی که «عبدالله متهدی» در سیمای ریاض می‌گوید «زن زندگی آزادی مال ماست و ما این جنبش را راه انداختیم»؛ قطعاً فردای تضعیف دولت مرکزی، اوست که می‌خواهد تعیین کند، کشور چگونه اداره شود.

 

زمانی که نوبراندازان اجاره‌ای به محافل نظامی غرب به عنوان سخنگویان مردم ایران دعوت می‌شوند و نسخه تحریم و حمله و انزوا را برای ایران می‌پیچند، زمانی که «مریم رجوی» به عنوان نمادی از جنبش «زن، زندگی، آزادی» در پارلمان کانادا سخن می‌گوید، می‌توان به روشنی دریافت که مساله اصلی غرب، نه آزادیِ زن و برپایی دموکراسی در ایران بلکه صرفاً و اصلاً، «تجزیه تمامیت خاک ایران» و تقسیم ایران به چند کشور جداگانه قومی و نژادی است. تجزیه‌طلبی که نه عمری به اندازه جنبش زن، زندگی، آزادی بلکه ریشه‌ای به درازای تاریخ کشور دارد، از همان جا که در ۱۳۲۴ زیر بیرق استالین برای تجزیه ایران تلاش شد و دو دولت مهاباد و پیشه‌وری در آذربایجان تشکیل شد.

 

حالا حدود هفتاد روز از درگذشت تلخ «مهسا امینی» دختر ۲۲ ساله اهل سقز می‌گذرد و مرور رویدادهای این دو ماه تصویری از آینده این اعتراضات پیش روی ما قرار داده است.

 

روزهای نخست، نوک پیکان این دور از اعتراضات، «قانون حجاب» و ساز و کار اجرای آن در جمهوری اسلامی را نشانه گرفته بود. می‌توان گفت همه‌چیز از فضای مجازی شروع شد؛ فضایی که در ابتدا، حکم کف خیابان را برای مردم معترض داشت و هر «پُست»، «توییت» یا «استوری»، مصداق آتش زدن سطل زباله‌ای در خیابان‌های شهر بود که عده‌ای دور آن جمع می‌شدند، هر کس شعاری می‌داد و ساعتی بعد جمعیت پراکنده می‌شد.

در این ایام گروهی از زنان برای بیان اعتراض خود، در اماکن عمومی حجاب از سر برداشتند و عکس‌هایی نظیر آنچه مدتی است «مسیح علی‌نژاد» تحت عنوان «چهارشنبه‌های سفید» بر آن تمرکز کرده بود را در فضای مجازی به اشتراک گذاشتند. پس از این مرحله، کم‌کم پلتفرم‌های اجتماعی دست در دست خیابان‌های شهر گذاشتند و چیزی نگذشت که مصادیق اعتراض از دنیای مجازی به وادی حقیقت کشیده شد.

دعوت به خون

 

چیزی نگذشت که گسترش خشونت در ابعاد متخلف، تغییری اساسی در پروسه اعتراضات را رقم زد. خشونت کلامی و تهدیدهای مجازی به صورت جدی آغاز شد و برخی کاربران با استفاده از حساب‌های کاربری عمومی یا در گروه‌های خصوصی خواهان افزایش سطح خشونت در خیابان‌های شهر شدند. آنها مخاطبان و دنبال‌کنندگان خود را به انحا مختلف به سمت استفاده از سلاح‌های گرم و سرد کشاندند. «محمود شهریاری» مجری سابق صدا و سیمای جمهوری اسلامی و «علی کریمی» بازیکن سابق تیم ملی فوتبال کشور در مطلبی که از حساب کاربری خود در اینستاگرام آن را منتشر کردند، ساخت کوکتل مولوتوف در خانه را به مردم آموزش دادند!

 اعتراض در تهران تا جنگ شهری در شهرهای قومیتی

 

به مرور زمان، تمرکز آشوب‌ها در شهرهای قومیتی گسترش بیشتری پیدا کرد. کردستان که از همان ابتدا به واسطه کُرد بودن مهسا امینی عضوی از میدان بود؛ سیستان و بلوچستان نیز بعد از تهییج‌های عبدالحمید به عرصه اضافه شد و بعد از آن نوبت به شمال‌غرب یعنی آذربایجان غربی رسید. «بوکان» و «مهاباد»، از حوالی چهلمین روز درگذشت مهسا امینی به صورت جدی وارد زنجیره اغتشاشات شدند.

 

کشف محموله‌های سلاح و مهمات به داخل کشور به ویژه شهرهای مرزی و قومیتی، خبر می‌داد هدایت وقایع ایران به سمت درگیری‌های مسلحانه، موضوعی از پیش تعیین شده است یا دست کم از خارج از کشور از آن حمایت جدی می‌شود.کشف و ضبط چندین محموله ریز و درشت قاچاق سلاح و مهمات به داخل کشور به ویژه شهرهای مرزی و قومیتی، خبر از آن می‌داد که هدایت وقایع ایران به سمت درگیری‌های مسلحانه، موضوعی از پیش تعیین شده است یا دست کم در حال حاضر از خارج از کشور از آن حمایت جدی می‌شود.قرارگاه حمزه سید الشهدا (ع) در اطلاعیه‌ای اعلام کرد: «مقادیری قابل توجهی سلاح و مهمات جنگی شامل تعداد زیادی اسلحه جنگی ساخت آمریکا و وینچستر در شهرستان مهاباد کشف و ضبط شد که قرار بود با هدف کشته‌سازی در اغتشاشات استفاده شود.»

 

همچنین «مهدی شمس‌آبادی» دادستان عمومی و انقلاب مرکز سیستان و بلوچستان خبر داد: «پیرو رصد اطلاعاتی دقیق سربازان گمنام امام زمان (عج) محموله سنگین سلاح و مهمات جنگی در راستای اغتشاشات و سایر اقدامات امنیتی قبل از ورود به ایران، در مرزهای سیستان و بلوچستان کشف و ضبط و عوامل آن نیز دستگیر شده‌اند. در این عملیات ۹۰ قبضه سلاح و ۶۰ هزار انواع مهمات کشف و ضبط شده است.»

 

علاوه بر این، «هادی نجاری» رئیس حوزه قضائی شهرستان مهرستان واقع در استان سیستان و بلوچستان نیز از از کشف و ضبط تعداد ۲۲ قبضه سلاح کلت کمری ،۴۴ تیغه خشاب سلاح کمری و ۱۰ هزار فشنگ سلاح کمری دراین منطقه خبر داد و گفت: «حسب تحقیقات اولیه متصور است متهمان قصد انتقال سلاح و مهمات غیرمجاز به سایر شهرستان‌های استان و نقاط کشور به ویژه در شرایط خاص فعلی جامعه جهت دامن زدن به ناآرامی‌های کشور را داشتند.» اینها تنها شمار اندکی از آمار کشفیات نیروی انتظامی و امنیتی کشور در بازه دو ماهه اخیر است.

 

«تجزیه»، متمم خشونت در اعتراضات

 

فارغ از آنکه تشدد در روزهای اعتراضات افزایش چشم‌گیری داشته است، کشیده شدن هسته اتفاقات به شهرهای مناطق مرزی به ویژه شهرهایی که سابقه فعالیت گروه‌های تجزیه‌طلب در آنها وجود داشته است، فاز دیگری از تئوری حمله به جمهوری اسلامی را تداعی می‌کند. قوت گرفتن گروه‌های تجزیه‌طلب از «کومله» گرفته تا «الاحوازیه» از آنجا شروع شد که در تجمعات داخلی و خارجی پرچم‌های خود را بالا بردند.

ارسال نظرات

;