رجوی در قامت ارائه کننده رزومه دوستان تشکیلاتی به ساواک

رجوی در لو دادن کادر رهبری و اعضای سازمان مجاهدین به ساواک و ارائه آدرس آنان، به قدری باز و سخاوتمندانه عمل می‌کند که حیرت‌انگیز می‌نماید. این نشان می‌دهد که سخن ثابتی در همکاری وی در بازجویی‌ها را باید روایتی درست قلمداد کرد. ا

پرویز ثابتی مدیر امنیت داخلی و سرشکنجه‌گر ساواک بود. چند سال پیش که خاطرات پرویز ثابتی در گفتگو با عرفان قانعی‌فرد منتشر شد، او فرآیند جذب کاظم رجوی برادرِ مسعود رجوی به ساواک را شرح داد و در ادامه به همکاری‌های وی با این نهاد و نهایتاً دستور شاه برای اعدام نشدن وی اشارت برد.

ثابتی در کتاب خاطرات خود ماجرای نجات مسعود رجوی را این چنین روایت می‌کند: رجوی در شهریور 1350 دستگیر شد و جزو 10 نفری بود که محکوم به اعدام شده بود. برادر مسعود، یعنی کاظم رجوی را من می‌شناختم.

کاظم فوری نامه نوشت و تلفن زد که: آقا دستم به دامنت، برادرم را نجات دهید! و من هم گفتم که ببینم چه کاری می‌توانیم بکنیم و بعد مسعود محکوم به اعدام شد. من یک گزارشی درست کردم که برادرش برای ساواک این کارها و خدمات را کرده و مسعود رجوی را یک درجه تخفیف بدهیم. شاه هم موافقت کرد و یک درجه تخفیف داده شد و مسعود رجوی اعدام نشد.

مسعود رجوی، اندکی پیش‌تر از محمد حنیف‌نژاد بنیانگذار سازمان مجاهدین خلق دستگیر شد. در شرایطی که ساواک با تمامی توان حنیف‌نژاد را می‌جست، رجوی در یکی از بازجویی‌های مکتوب خویش، آدرسی تمام از ویژگی‌های ظاهری، اخلاقی و سیاسی او به ساواک داد! سخاوتمندی وی در این فقره به حدی بود که ما را از ارائه هرگونه توضیح اضافی در این باره بی‌نیاز می‌سازد:

«س- مشروح اطلاعات در مورد محمد (حنیف نژاد)
ج- حدود سه الی چهار سال پیش او را شناختم. از افراد سطح بالای ما بود. قد دراز. رنگ سفید و سبزه. گاهی اوقات از عینک استفاده می‌کرد. محل سکونتش در همان اتاق کنار من، در منزل گلشن بود. در روز دستگیری ساعت ۵/۱۲، باید او را می‌دیدم. ترک و اهل آذربایجان بود. ابتدا او نقش رابط و مسئول مرا داشت. کار او در گروه، مسئولیت ایدئولوژیک بود. به‌این معنی که با همکاری من مشترکاً جزوات ایدئولوژیک را تنظیم می‌کردیم و هم اکنون نیز داشت جزوه ایدئولوژی را تکمیل می‌کرد. در مسائل تعلیماتی نیز نظر صائب داشت و من غالباً با او مشورت می‌کردم. به مناسبت انتقاداتی که پیش آمده بود، او سعی می‌کرد مسئولیت زیاد نپذیرد. قبلاً ازدواج کرده، ولی گویا طلاق داده بود....»

رجوی در قامت ارائه کننده رزومه دوستان تشکیلاتی به ساواک
رجوی در لو دادن کادر رهبری و اعضای سازمان مجاهدین به ساواک و ارائه آدرس آنان، به قدری باز و سخاوتمندانه عمل می‌کند که حیرت‌انگیز می‌نماید. این نشان می‌دهد که سخن ثابتی در همکاری وی در بازجویی‌ها را باید روایتی درست قلمداد کرد. او در یکی از بازجویی‌ها و در تکمیل سیکل معرفی‌های خویش به بازگویی نشانه‌های چهره‌هایی چون: محمد حنیف‌نژاد، علی اصغر بدیع‌زادگان، بهمن بازرگانی، علی باکری و عده‌ای دیگر پرداخته است. بعید نمی‌نماید که بخشی از توفیق ساواک در وارد آوردن ضربه‌ای گسترده به سازمان در سال ۵۰، معلول همکاری‌های گسترده رجوی با این سازمان باشد.

ارسال نظرات

;