شهید غریبی که در نوزادی به پرورشگاه سپرده شده بود
از گذشته خسرو چیزی نمیدانستم. میدیدم توی خودش میرود و گوشهگیری میکند. رفتم علتش را پرسیدم. چیزی نمیگفت. اصرار کردم. ناگهان زد زیر گریه. انگار قفل دهانش همراه بغضاش شکست و همراه قطرات اشک شروع کرد به تعریف ماجرای زندگیاش. گفت که در نوزادی او را مقابل یک پرورشگاه گذاشتهاند و حالا خانوادهای ندارد...
آخرین نظرات
اخباری که از دانشگاه شاهد اینروزها میشنوم اصلا جالب نیست. سعید اوحدی، سلام علیکم
تف به ذات اینا واقعا شورشو دراوردن دیگه
بسم الله صبح خود را چگونه آغاز کردید؟ با خبر سمی!!! از مسئولان نظام مقدس دس دس[...]
واقعا متاسفم ما آقای اوحدی را دوست داریم، و منتظر رسیدگی سریع ایشون به این ماجرا[...]
والا که حاجت نمیده همه اش الکیه شایدم خودش نگفته و براش ساختن چون من ۳ بلر براش[...]