اوریانا فالاچی خبرنگار مشهور ایتالیایی، در مصاحبهای از شاه پرسیده بود: «وقتی در تهران میکوشم درباره شما حرف بزنم، مردم به سکوت ترسآلودی میگرایند. حتی جرأت نمیکنند نام شما را بر زبان بیاورند، چرا؟» پاسخ شاه به این پرسش جالب و قابل تأمل بود. او شانهای بالا انداخت و گفت: «تصور میکنم بهدلیل نهایت احترام. البته درخصوص اقتدار، من انکار نمیکنم؛ زیرا از جهتی درست است، اما توجه کنید برای انجام اصلاحات نمیتوان مقتدر نبود.» با این حال شاه خوب میدانست که این اخبار شکنجههای مخوف رژیم بود که بیش از هر چیزی رعب و وحشت را در جامعه حاکم میکرد و باعث امتناع مردم از سخن گفتن درباره او میشد. در حقیقت ستایش «نارسیسوار» شاه، توهمی بود که ریشه در یک واقعیت تلخ داشت.
مشی ساواک را میتوان رویکرد حقیقی رژیم شاه در برابر مخالفانش فرض کرد. سازمانی مخوف که برای سرکوب مخالفان رژیم شاه ایجاد شد و نقش مهمی در مقابله با معترضان داشت. فضای رعب و وحشت از دستگاه امنیتی کشور، قدرت هرگونه اظهارنظری را از مردم سلب میکرد.
دستبند قپانی
روزنامه همشهری در بخشی از گزارشی که در تاریخ سیام بهمن ۱۴۰۱ با عنوان «ننگ ابدی ساواک» منتشر کرد، نوشته بود: بستن دستها به روش قپانی یکی دیگر از شکنجههای متداول کمیته مشترک ضدخرابکاری بوده است. در این روش یک دست زندانی از بالای شانه و دست دیگرش را از پشت به هم نزدیک کرده و با یک دستبند فلزی سنگین وزن به هم وصل میکردند. بعد از این کار معمولاً زندانی از جایی آویخته هم میشد. ماندن طولانی مدت در این وضعیت آسیب شدیدی به استخوانهای کتف، مهرههای کمر و دستها وارد میکرد. بهطوری که زندانی بعد از رها شدن با کوچکترین حرکت میتوانست صدای استخوانهایش را بشنود. روش شکنجه با دستبند قپانی درد زیادی داشته و باعث تحریک عصب نخاع، اختلال در گردش خون بدن، خون مردگی در اطراف استخوان کتف و همچنین خمیدگی استخوانهای دست میشده است. به روایت زندانیان این نوع شکنجه بیش از ۱۰ ساعت طول میکشیده است.
شاه دست مخالفانش را به روش «قپانی» میبست

بستن دستها به روش قپانی یکی دیگر از شکنجههای متداول کمیته مشترک ضدخرابکاری بوده است.
ارسال نظرات