تحلیل های دل خون کن!

سوریه سقوط کرد؛ اما برخی تحلیل ها به دل مادران و همسران شهدای مدافع حرم خون می کند.

به این گزاره ها دقت کنید:

- اگر حاج قاسم بود چنین نمیشد

- خون شهدای مدافع حرم تضییع شد

-تعلل در وعده صادق باعث شد سوریه سقوط کند

- قطعنامه 598 تکرار شد

- به حرم حضرت زینب و حضرت رقیه ظلم کردیم.

به اینجا نیز ختم نمی شود. بالاخره یک سوال وجود دارد و آن اینکه رهبرانقلاب کجاست؟ 

و حالا ادامه اش:

-دولت پزشکیان مجدد خیانت کرد. تعلل کرد و تحمیل.

-اطرافیان رهبرانقلاب اطلاعات غلط می دهند

-علیرغم میل باطنی رهبری انقلاب یک برجام منطقه ای رقم خورد

و متوجه نیستند که خواسته یا ناخواسته به رهبری انقلاب هم توهین می کنند. 

به نظر شما شباهت همه این گزاره ها در چیست؟ ماجرا محتوا نیست. یک چیز ساده؛ اینکه همه در یک توئیت جا می شوند. 

ما با یک بیماری عمیق در رسانه های اجتماعی مواجهیم و آن تحلیل های تک خطه است. تحلیل هایی که باید در یک توئیت جا شود. این تحلیل ها چه ویژگی دارند؟ و چه ثمری؟

1⃣اولا باید فوری زده شود واگرنه عقب می افتد. پس طبیعی است که نمی تواند جامع و متکی به جزئیات و مستندات باشد. 

2⃣دوم اینکه باید کوتاه باشد پس نمی تواند مشروح باشد و مستدل. می شود قضاوت های گزاره ای.

3⃣سوم اینکه باید صریح و متفاوت باشد تا ساده و بدون فکر خوانده شود. پس می رود به سمت تندی و درشت گویی. 

4⃣چهارم اینکه باید متکی به ترند باشد و لایک بگیرد. پس پشت سر مخاطب می رود و نمی تواند پیشرو باشد و روشنگر. 

5⃣پنجم باید وسط نباشد پس می رود به سمت دوقطبی سازی دیو ودلبری. 

این تحلیل ها همیشه هست اما در بزنگاه های تاریخی خون به دل خانواده های شهدا و مردم می کند. چون هیچ ثمره ای جز خط کشیدن بر "راه طی شده" و "ناامیدی از آینده" ندارد. 

بیماری تحلیل های تک خطی، عجیب سندرم آزار دهنده ایست. در مکتب حاج قاسم میدان و سیاست دو روی یک سکه است. قاآنی غیر سلیمانی نیست. 

ماجرا اینست که تحولات امروز دنیا خاصه در حوزه نظامی و میدان آنقدر پیچیده است که با تحلیل های قطبی و ساده قابل قضاوت نیست.  

نقد کنیم و مطالبه. اما مسلط شویم بر ابزارش. هم محکمات جمهوری اسلامی را بشناسیم و هم جزئیات میدان را. واگرنه در تمام بزنگاه ها گرفتار حیرت و تشویش می شویم. ثمره نهایی تحلیل های تک خطی، گیجی در میدان رسانه است. 

جمهوری اسلامی تغییر نکرده است. ما همانیم که بودیم. همچنان مدافع مقاومت و مخالف ظلم و مدافع حرم. اما صحنه تغییر کرده است. ثمره خون شهدای مدافع حرم، امروز در بی آبرویی و بی حیثیتی رژیم صهیونیستی است که به اعتراف خودشان ماه هاست تنها برای موجودیت شان می جنگند. حمایت از این و آن برای تقویت مقاومت بود که شد. اگر ادامه آن مسیر میسر بود و ضرورت داشت، همچنان ادامه پیدا می کرد اما چنان نبود و چنین نشد. نه این اسد، آن اسد بود و نه شرایط سوریه مثل گذشته. معیار حق بودن جمهوری اسلامی این نیست که نعل به نعل گذشته عمل کند. معیار تصمیم درست نه تکرار گذشته است و نه عبور از آن؛ عمل به اقتضای شرایط است. 

محکمات جمهوری اسلامی تغییر نمی کند. همان است که بودیم. کنار سوریه هستیم باز هم برای دفاع از مقاومت و حریم حرم و حرمت مردمسالاری.

 

مهدیان 

ارسال نظرات

;