ساعاتی پس از اعلام سقوط دولت بشار اسد در سوریه، اخباری در فضای مجازی بینالمللی بهخصوص شبکههای اجتماعی فارسیزبان در خصوص شرایط زندانیان سوری منتشر شد. این اخبار پس از سقوط سلسلهوار شهرها و فرماندهی زندانهای سراسر سوریه و انتشار تصاویر شادی زندانیان سوری موردتوجه قرار گرفته بود.
در این اخبار گفته میشد که دولت بشار اسد، در زندان صیدنایا، یکی از معروفترین زندانهای این کشور، تونلها و طبقات زیرزمینی غیرقابلدسترس احداث کرده و شهروندان سوری را شکنجه میکرده است. منبع این ادعاها، یک مؤسسه انگلیسی معروف به کلاهسفیدها بود و حتی برای کشف تونلهای زندان صیدنایا، پاداش ۳ هزار دلاری مطرح کرده بود؛ اما همین مؤسسه ساعاتی بعدازاین ادعاهای واهی، پایان عملیات جستجو را اعلام و وجود هرگونه طبقات زیرزمینی در زندان صیدنایا را تکذیب کرد.
این شایعات حتی به کمک تصویرسازی هوش مصنوعی، در رسانهها منعکس شده بود و کاربران بسیاری نسبت به روایتها درباره زندان صیدنایا ابراز تأسف کردند؛ این در حالی است که کمی آنطرفتر، در سرزمینهای اشغالی، روایات واقعی و بدون دستکاری با هوش مصنوعی از رفتار رژیم اشغالگر با شهروندان فلسطینی وجود دارد که بهراحتی با عملیات روانی صهیونیستها در رسانههای عربی، انگلیسی و فارسی، چشمها را از جنایاتشان پوشانیدهاند!
اما با توجه به هیاهوی چندروزه رسانههای بینالمللی و شبکههای ضدانقلاب فارسیزبان، درباره رفتار دولت بشار اسد با زندانیان سوری، بد نیست منشأ برخی از این اخبار و هزینههای دولتهای انگلیس و آمریکا بهمنظور حضور مؤسسات پوششی در سوریه و انتشار این شایعات، بررسی شود.
توجه: هدف این گزارش بههیچوجه تکذیب یا رد وجود شکنجه در زندانهای سوریه یا هرکدام از کشورهای منطقه نیست؛ آنچه که اهمیت دارد شناخت دقیق ابعاد رسانهای تحولات سوریه و اطلاعرسانی از اهداف پشت پرده منابع اخبار مربوط به این حوادث است. به خصوصی که این اخبار از سوی رسانههای آمریکایی و صهیونیستی منتشر و منعکس میشود. در حالی توجه کل رسانهها به شرایط زندانهای سوریه معطوف شده که رژیم صهیونیستی ۸۰ درصد توانایی نظامی سوریه را طی این سه روز از بین برده است.
گروه دفاع مدنی سوریه، معروف به کلاه سفیدها
درست ساعاتی پس از اعلام سقوط سلسلهوار شهرهای سوریه، گروهی معروف به «الخوذ البیضاء» یا همان کلاهسفیدها، سریعاً خود را به میان مردم سوریه رسانده و از آزادی زندانیان سوری و لحظات شادی آنها فیلمبرداری و منتشر کردند. البته نه اینکه این گروه تازهتأسیس بوده و یا این اولین حضور آنها در سوریه باشد؛ حدود یک دهه است که این گروه در سوریه فعالاند و حتی بهمحض اطلاع از کوچکترین آتشسوزی در مناطق مختلف این کشور، خود را رسانده و از عملیات اطفا خود فیلمبرداری میکنند. این موسسه به منظور فعالیتهای بشردوستانه این چنینی، اعتبار قابل توجهی بین مردم سوریه پیدا کرده است.
خدمات شهری اعضای گروه کلاهسفیدها در سوریه
گروه دفاع مدنی سوریه طی سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴، همزمان با آغاز بحران سوریه و تسلط گروهکهای تکفیری و تروریستی بر این کشور، توسط جیمز لا مژرار، تأسیس شد. مؤسس کلاهسفیدها، افسر سابق امآی۶ انگلیس بود که البته چندساله بعد، وقتی بحران سوریه رو به پایان بود و داعش نفسهای آخر را میکشید، در اکتبر سال ۲۰۱۹، به طور ناگهانی جسد او در اطراف منزلش در استانبول، کشف شد.
باوجوداینکه این مؤسسه با شعار فعالیت غیرنظامی و بشردوستانه وارد سوریه شد، اما بارها حتی توسط رسانههای بینالمللی متهم به همکاری نظامی با گروههای مسلح نظیر جبهه النصره سابق شد. بهطوریکه فعالیت این مؤسسه از سوی دولت بشار اسد غیرقانونی و ممنوع شده بود. حوزه فعالیت کلاهسفیدها داز همان ابتدا، مناطق تحت کنترل تکفیریها بود.
پس از آزادسازی برخی نقاط سوریه پس از سقوط داعش، ارتش سوریه اسنادی از گروه کلاهسفیدها پیدا کرده بود که این تیم، عضو گروه های تروریستی بوده و فرآیند بکارگیری تسلیحات شیمیایی علیه غیرنظامیان توسط تحریر الشام (جبهه النصره سابق) را فراهم میکردند. تا قبل از سقوط دولت بشار، دفاتر این موسسه در مناطق تحت کنترل تکفیریها بود که اکنون پا در دمشق و شهرها دیگر سوریه گذاشتند.
جیمز لا مژرار، موسس گروه دفاع مدنی سوریه یا کلاهسفیدها
پس از اینکه جسد لا مژرار در ترکیه پیدا شد، بسیاری از رسانهها از همکاری عمیق ترکیه با رژیم صهیونیستی در کنترل و هدایت این گروه خبر دادند. بشار اسد در واکنش به مرگ لامژرار که گفته شده بود خودکشی کرده، احتمال داد سازمان سیا آمریکا به نهادهای اطلاعاتی ترکیه دستور به طراحی ترور و حذف او را داده بود و این رفتارها در بین نهادهای اطلاعاتی غربی امری عادی و سابقهدار است.
سال ۲۰۱۶، خالد عسکیف، روزنامهنگار، پس از تصرف شرق حلب توسط نیروهای مسلح سوریه، وقتی از مدارس و ساختمانهای متروکهای که مورد استفاده گروهکهای تکفیری بود، بازدید کرد، به نقش کلاهسفیدها به عنوان یک نیروی دفاعی از جبهه النصره در محلههای اشغالشده سابق در شرق حلب و شباهت عملکرد آنها به گروهکهای وابسته به ناتو، پی برد.
گروه کلاهسفیدها بارها به همکاری و هدایت از سوی رژیم صهیونیستی متهم شده بود که این روابط را انکار میکرد. اما سال ۲۰۱۸، وقتی سیانان اعلام کرد که طرح خروج کلاهسفیدها در نشست ناتو مطرح شده، ارتش رژیم صهیونیستی نیز در بیانیهای رسمی اعلام کرد که گروه دفاع ملی سوریه را از این کشور خارج کرده و به اردن انتقال میدهد.
گفته شده برای بودجه این موسسه، ۳۰ میلیون دلار تعیین شده که البته این اطلاعات درباره حمایتهای مالی این گروه با اینچنین وسعت فعالیت و ماموریتهای خطیر، غیرسمی و ناقص است. دفاع ملی سوریه حدود ۳۰ هزار عضو دارد که به صورت ماهانه دستمزد میگیرند.
با این حال جیمز لا مژرار، بنیانگذار کلاهسفیدها فکر تأمین مالی این گروه پوششی را هم کرده بود؛ او سال ۲۰۱۴، بنیاد «میدی رسکیو / Mayday Rescue» را در هلند تأسیس کرد. این بنیاد هم با شعار حمایت و امداد غیرنظامی به جنگزدهها و افراد تحتتأثیر بیثباتی و بلایای طبیعی ظهور کرد. البته عمده فعالیت آن در سوریه بود و از همان ابتدا در دبی مستقر شد و در ترکیه و اردن نیز دفاتر خود را افزایش داد. پس از مرگ لامژرار، این بنیاد ورشکسته و در سال ۲۰۲۰، رسماً منحل شد. تا پیش از انحلال، کلاهسفیدها مستقیماً به واسطه بنیاد میدی رسکیو، با حمایت منابع مالی غربی، تأمین میشدند.
البته رئیس جدید این موسسه، به نام رائد صالح اخیرا مدعی شده بود که بودجه این موسسه کاهش پیدا کرده و آنها را مجبور کرده تا با همکاری و برگزاری سلسله جلسات با سازمانهای عربی و بین المللی، فعالان اقتصادی و تجار، این کمبود مالی را جبران کنند. رائد صالح بارها به جلسات سازمان ملل دعوت شده و با مقامات گمنام انگلیسی، آمریکایی در منطقه دیدار و گفتگو کرده است. یکی از آخرین موارد حضور او در سازمان ملل، سخنرانی درباره تحولات سوریه در جلسه شورای امنیت سازمان بوده است که این نشان دهنده عمق ارتباط و اهمیت کشورهای غربی نسبت به این گروه و موسس آن است.
دیدار رائد صالح، مدیر کلاهسفیدها(سمت چپ) با استفان هیکی، سفیر سابق انگلیس در عراق و هماهنگکننده امور سیاسی در سازمان ملل
حضور کلاهسفیدها در دمشق، پس از سقوط دولت بشار اسد
تا پیش از سقوط دولت بشار اسد، برخی اهداف تحت کنترل تکفیریها، توسط روسیه و ارتش سوریه، مورد هدف قرار میگرفت. گروه دفاع ملی سوریه نیز فوراً خود را به محل اهداف رسانده و تصاویر آواربرداری و امداد مجروحان را در صفحات مجازی خود منتشر کرد. این فعالیتها در کنار خدمات شهری این گروه و اقدامات بهظاهر بشردوستانه، اعتماد و محبوبیت شهروندان سوریه را به خود جلب کرده بود. با پیشروی تحریر الشام در سوریه، سقوط شهر دمشق، کلاهسفیدها وارد پایتخت سوریه شدند.
زندان صیدنایا، در سالهای اخیر توسط رسانههای بینالمللی به یکی از زندانهای معروف و مخوف در سوریه و منطقه، شهرت پیدا کرده بود. پس از سقوط دولت بشار، گروههای مسلح و کلاهسفیدها بهسرعت خود را به این زندان در ۳۰ کیلومتری دمشق رساندند. پس اعلام کشف این زندان، عملیات روانی شدید ۴۸ ساعته در این باره آغاز شد و روایات مختلفی از روشهای شکنجه و نوع نگهداری متهمان در این زندان منتشر شد.
در بین این روایات متعددی که هیچ اشارهای به راوی و سند َآنها نشده است، حکایت یک دالان و تونل زیرزمینی در زندان صیدنایا مطرح شد. کلاهسفیدها اعلام کردند که شنیدند: دولت اسد، برای این زندان طبقات زیرزمینی هولناکی طراحی کرده که هرکسی از مسیر ورودی آن اطلاعی ندارد و عملیات جستجوی هزاران زندانی دیگر در زیرزمین صیدنایا را آغاز میکنند.
مطابق اعلام گروه دفاع ملی سوریه، رسانههای بینالمللی و ضدانقلاب فارسی نیز این ادعاها را بازتاب میدادند.
روایات هولناک زندان صیدنایا پیوسته در شبکههای بینالمللی مخابره میشد تا حدی که نوزدهم آذر، کلاهسفیدها اخبار لحظهای عملیات جستجوی خود در صیدنایا را منتشر کرده و گفتند تا این لحظه، هیچ مدرکی برای تأیید حضور بازداشت شدگان به جز کسانی که قبلاً آزاد شده بودند، یافت نشد اما عملیات جست و جو تا بازرسی کامل تمام قسمتهای زندان ادامه خواهد داشت. این گروه اعلام کرده بود برای فردی که بتواند اطلاعاتی از زندانهای مخفی ارائه دهد، ۳ هزار دلار پاداش در نظر گرفته است.
این سازمان اعلام کرده بود بیش از پنج هزار زندانی گمنام در سردابها و زیرزمینهای صعب العبور بصورت طولانی حبس بودهاند، سرکشی به این زندانیان هفتگی و گاها بیش از ده روز بوده، در حدی که اگر در این میان زندانیای فوت میکرده تا یک هفته باید دیگر همبندیان برای انتقالش صبر میکردهاند.
روز بیستم آذر، کلاهسفیدها طی یک بیانیه به طور رسمی وجود دالان و طبقان زیرزمینی در صیدنایا را تکذیب کرده و پایان عملیات جستجو را اعلام کردند: با جستوجو و ردیابی کامل تمامی ورودیها، خروجیها، منافذ و لولههای آب و فاضلاب، سیمهای برق و دوربینهای مدار بسته پایان عملیات جستوجو در این زندان اعلام میشود. تمام زندانیان حدودا ۱۳۰ هزار زندانی آزاد شدند و زندان قسمت مخفی نداشته! و از مردم میخواهیم به خاطر خانوادههای قربانیان کمتر شایعه بسازند.
علاوه بر زندان صیدنایا، شبهات و شایعات متعدد دیگری درباره زندانهای سوریه منتشر شد. در هفته اخیر تصاویر زیادی در شبکههای اجتماعی بازتاب پیدا کرد که به زندانیان سوری تحت حاکمیت بشار اسد نسبت داده شده بود. درباره برخی از آنها گفته شده بود وقتی که آزاد شدند سراغ صدام و حافظ اسد را میگرفتند و نمیدانستند تلفن همراه چیست و یا بشار اسد کیست!
درباره یکی از همین موارد، ویدیویی وایرال شده که یک مرد جوان با صورت اصلاحشده و موهایی مرتب از همین دالانهای مخفی رویایی خارج میشود و به اطافیان خود با تعجب نگاه میکند. پس از انتشار کامل این ویدیو تقطیعشده، مشخص شد که با هوش مصنوعی طراحی شده و چهره او تغییر میکند و همراه با او یک عنکبوت مجازی نیز خارج میشود.
یا در موردی دیگر، ویدیویی منتشر شده بود که یکی از اعضای گروههای مسلح برای آزادی یکی از زندانیان زن، به بند زنان انفرادی رفته و با باز کردن دریچه کوچک زندان انفرادی، از یک زن غیرمتحرکی که دست و پای او در زنجیر است فیلمبرداری میکند. ساعاتی بعد مشخص شد این ویدیو نیز مربوط به یک موزه در ویتنام است که با شیطنت رسانهای به زندانهای سوری نسبت داده شده است.
این شایعات حتی صدای بها خلیل، روزنامه نگار و نویسنده سیاسی، عضو اتحادیه روزنامه نگاران و نویسندگان عرب در اروپا را هم درآورد و نوشت: تصویر در حال بیرون آمدن فردی از یک سوراخ زیرزمینی از یک ویدئوی هوش مصنوعی گرفته شده است؛ نه از زندان سیدنایا. ویدیوی دیگر از تبدیل شدن یک زندانی به اسکلت نیز نادرست است، این فقط تصویری از موزه موم هوشی مین در ویتنام است، پس لطفاً آن را منتشر نکنید.
در حالی رسانههای بینالمللی توجه افکار عمومی را به زندانها و روایتهای شکنجه در سوریه معطوف کرده که این روزها ارتش رژیم صهیونیستی در حال نابودی زیرساختهای این کشور پس از سقود دولت سابق است. از طرفی این روایتها و پوششهای رسانهای درباره وضعیت زندانیان در سوریه و کشورهای همسایه، به ابزار رسانهای برای توجیه حضور نظامی و تخریب زیرساختهای این کشور شده است. تا حدی که پس از انهدام جنگندهها، بالگردها و تجهیزات ارتش سوریه، به دست رژیم صهیونیستی، برخی شهروندان سوری از کنار لاشه این تجهیزات با علامت پیروزی و شادمانی، عکس یادگاری میگیرند.
با این وجود رسانههای بینالمللی در این سالهای اخیر شرایط زندانهای رژیم صهیونیستی را در بایکوت رسانهای فرو برده بودند. پس از نبرد طوفانالاقصی برخی رسانهها مانند cnn آمریکا با همکاری نیروهای اسرائیلی، تصاویری بهظاهر افشاشده و یا روایاتی از شکنجه زندانیان فلسطینی در سرزمینهای اشغالی را منتشر کردند؛ این رفتار رسانهای هم با هدف ایجاد وحشت از آینده رزمندگان حماس و جلوگیری از پیوستن اهلی غزه به نیورهای حماس بود.
شهریورماه ۱۴۰۳، انجمن اسیران فلسطینی در اینباره گزارشی منتشر کرد و گفت: اسرائیل عمدا صحنه های شکنجه اسرای فلسطینی را فاش می کند. افشای عکسها و فیلمهای شکنجه دو هدف دارد که یکی از سوی دولت شهرکنشین کنونی به ریاست وزیر فاشیست [امنیت ملی بن گویر] با هدف شکنجه زندانیان است. این عمل “بخشی از رقابتی بین وزرای دولت فعلی بر سر اینکه چه کسی فلسطینیها را بیشتر شکنجه میکند و می کشد” است. هدف دیگ تأثیرگذاری بر تصویر اسیر فلسطینی در آگاهی جمعی است و از آنها به عنوان ابزاری اضافی برای عملیات ارعاب و ایجاد رعب و وحشت در میان شهروندان فلسطینی استفاده میشود.
حتی گروه بهظاهر حقوق بشر صهونیست B’Tselem نیز به طور رسمی اعلام کرد بیش از ۱۲ زندان اسرائیل از زمان آغاز جنگ علیه غزه به شبکهای از اردوگاهها برای آزار زندانیان تبدیل شدهاند.
درباره وضعیت زندانهای رژیم صهونیستی بیشتر بخوانید:
فرار ۶ اسیر فلسطینی اسطوره امنیتی دروغین اشغالگران را برملا کرد
شورش در زندانهای رژیم صهیونیستی؛ تقابل نیروهای امنیتی با زندانیان
اسرائیل در عوفر چه بلایی بر سر اسرای غزه میآورد؟
شهادت یکی از رهبران حماس در زندان رژیم صهیونیستی +واکنش حماس
در جریان حمله زمینی ارتش رژیم صهیونیستی به غزه، بدر دحلان جوان ۳۰ ساله فلسطینی به دست نظامیان صهیونیست بازداشت شد و یک ماه بعد در شرق دیرالبلح در بخش مرکزی نوار غزه آزاد شد. دحلان پس از آزادی بلافاصله به بیمارستان مراجعه کرده بود. حالات و رفتار دحلان نشان میداد بازداشت یکماهه او به اندازه کافی با شکنجه توامان بوده است؛ تا جایی که از دوران اسارت خود با عنوان کابوس یاد میکند. در عملیات زمینی اسرائیل در نوار غزه، هزاران فلسطینی از جمله زنان، کودکان و کارکنان بهداشتی و دفاع مدنی اسیر شدند، در حالی که تعداد کمی از آنها بعدها آزاد شدند، اما سرنوشت برخی دیگر همچنان مشخص نیست.
وضعیت روحی و روانی بدر دحلان جوان ۳۰ ساله فلسطینی، پس از شکنجه یکماه به دست ارتش رژیم صهیونیستی
اما با این حال، تایملاین فضای مجازی ایران و کشورهای منطقه پر از روایات زندانهای سوریه بهخصوص صیدنایا شده است. این توجهات بهقدری افزایش پیدا کرده که آنطور که باید، به نفوذ ارتش رژیم صهیونیستی در خاک سوریه توجهی نمیشود. در تطهیر و دلسوزی برای زندانیان سوری بهاندازهای زیادهروی شد که برخی کاربران در این باره اظهارنظر کرده و احتمال دادند برخی از این زندانیان، مجرمان امنیتی و یا اراذلواوباش باشند و بههرحال هر کشوری متهمان خود را بازداشت میکند؛ بهویژه سوریه طی یک دهه، میدان استقرار و جنایات گروهکهای تروریستی و دولت اسلامی (داعش) بوده است.
برخی از این زندانیان همان اعضای این گروههای تکفیری هستند که از جنایات هولناک خود تصویربرداری کرده و به منظور وحشت عمومی در سراسر جهان منتشر میکردند. شاید برخی از همینها بودند که با طراحی عملیاتهای سالانه تروریستی در سراسر دنیا، روزگاری خواب و خوراک بر مردم کشورهای منطقه و جهان تلخ کرده بودند.
ارسال نظرات