در واقع این شکست نرم اسلام سیاسی(مقاومت) از اخوان المسلمین و سکولارها است که در اردوگاه جوامع اسلامی شکل گرفته است. 

باید اضافه کرد که غربی ها با سکولاریزه شدن جوامع اسلامی و ادغام فکری و سیاسی دولت های منطقه با چارچوب های سرمایه داری عملا ابتکار عمل را در دست گرفته اند و مسیر استحاله فرهنگی با فروپاشی عثمانی آغاز شد و توسط خود مسلمانان سکولاریزه شده در حال تکمیل است.

آرمان فلسطین و تئوری آزادی آن اهمیت ویژه خود را از دست می دهد و می رود که تمدن غرب حضور خود بعد از فروپاشی عثمانی را در خاورمیانه تثبیت کنه و سمبل فلسطین را در کوران تحولات منطقه ببلعد.

از منظر غرب ،مهم ترین مانع برای پایان آرمان فلسطین، محور مقاومت و ایران است که نظم فلسطینی را در منطقه ایجاد کرده و اسرائیل را با گزینه امکانی فروپاشی روبه کرد و منافع ایالات متحده آمریکا را در خاورمیانه تهدید کرد

از طرف دیگر نفوذ محور مقاومت در منطقه موازنه قدرت را بنفع ایران تغییر داد و بازیگران در دو بلوک اخوان المسلمین و اسلام سکولار(عربستان، مصر،امارات) و اسرائیل این مساله را یک تهدید بلندمدت برای منافع خود می دانستند

ایالات متحده آمریکا نیز بر اساس یک دغدغه جهانی، نگران خاورمیانه به عنوان یک هارلتند بود

منطقه ای که از منظر ژئوپلیتیکی،ذخایر انرژی و جایگاه تمدنی مرکزیت ویژه ای را دارد

آمریکا نفوذ ایران در شبه جزیره عرب و خلیج فارس را تهدید دائمی برای منافع خود و بازارهای جهانی می دید.

نمی خواهم خیلی مفصل بنویسم،موضوع این است که هر بازیگری در محدوده امکانات و ابزارهای قدرت،تعریف صحیح از منافع و تهدیدها ،جایگاه جهانی و دغدغه های خود نقشی را تعریف می کند و بر اساس آن گام بر می‌دارد

خاورمیانه هم از این قاعده مستثنی نیست.

طبعا خواسته غرب پایان عمق استراتژیک ایران و تضعیف قدرت مرکزی تهران است که در قالب تضعیف محور مقاومت و تنوع سازی جبهه های درگیری و ناآرامی های داخلی با توجه به نارضایتی ها از وضعیت اقتصادی به اوج خواهد رسید.

به هر حال تحولات منطقه بر اساس مدل آمریکایی و خواسته های آن ها پیش می رود و همه بازیگران منطقه با طرح آمریکا همراهی کرده اند و در یمن و عراق(چه با مذاکره و چه جنگ) هم مشابه سوریه و غزه و لبنان رفتار خواهد شد و تهران حتی اگر هم بخواهد نمی تواند مانع این برنامه جمعی شود

می ماند ایران ایدئولوگ و برنامه هسته ای آن که احتمال زیاد در یک پروسه نظامی که مقدمات آن با حمله نظامی اسرائیل به شبکه پدافندی کشور انجام شد محقق خواهد شد 

هرچه فکر می کنم پاسخ قانع کننده ای پیدا نمی کنم که دقیقا چرا آمریکایی ها یک بار دیگر مسیر مسالمت آمیز ۲۰۱۵ را برای برنامه هسته ای ایران و تحقق صلح بزرگ تکرار کنند؟؟ این درحالی است که می خواهند شکل خاورمیانه را تغییر دهند و عمده این تغییرات به ایران و عراق و سوریه معطوف است؟ حمله هوایی اسرائیل به ایران محاسبات جدیدی را برای تل آویو ایجاد کرد و آن ها را برای ادامه ضربات به محور مقاومت مصمم کرد

ایرانی که مثل ۲۰۱۵ نمی تواند از کارت نفوذ استراتژیک خود در منطقه استفاده کند.

ابتدا این نکته رو بگویم که شتر سواری دلا دلا نمی شود،نه مذاکره کردیم نه مقاومت می کنیم 

چراکه تحلیل دقیقی از وضعیت وجود نداشت که ما می توانیم برنامه ای که آمریکا و اسرائیل برای خاورمیانه دارند را مهار کنیم یا بحران های داخلی و مشکلات اقتصادی توانایی مذکور را از ما گرفته است؟این پیش فرض در ادبیات برخی مقامات سیاسی قابل مشاهده است و حتی برخی می گویند ایران بکلی چنین مسئولیتی ندارد

نامشخص رفتار کردیم و جنگ ترکیبی که لقلقه زبان آقایان بود امروز در اطراف مرزهای ایران و درون کشور شکل عینی و روشنی پیدا کرد و معلوم نیست دقیقا با کجای جنگ ترکیبی در حال مقابله بودند و چه توفیقاتی را بدست آوردند.

این یعنی به وظیفه ای که برای خود تعریف کردیم و هزینه آن هم پرداخت شد بخوبی عمل نشد

وقتی علی اکبر ولایتی مشاور عالی ترین مقام یعنی رهبر انقلاب اسلامی می گوید فکرش رو نمی کردیم ترکیه در بازی آمریکا و اسرائیل مشارکت کند سوالات و ابهامات زیادی درباره سایر پرونده های مرتبط با ایران به ویژه قفقاز و افغانستان و مسائل دیگر ایجاد می شود که نکنه محاسبات غلط به شکل دومینو بوده که وضعیت را به اینجا رساند

حد و اندازه ما پایین تر از آن چیزی بود که نشان دادیم و محاسبات غلط از آب درآمد 

اگر قوه عاقله ای در کار بود شاید می توانستیم بهتر از آنچه امروز می بینیم عمل کنیم

موضوع به بحران ادراکی و شناختی مؤمنین بی سواد اما پر مدعا بر می گردد که همه تحلیل ها و محاسبات شان غلط از آب درآمد و همچنان به ریش ملت ایران و ارزش های انقلاب اسلامی می خندند

ابوقاسم