۱-در یادداشتی تحت عنوان: "دکترین نظامی و سرنوشت آینده" به راهبرد "بلیتس کریگ" یا حمله برق آسا اشاره شد و جنگ ۱۹۶۷ که اسرائیل موفق شد با تکیه بر "استراتژی حمله پیش دستانه" و طی شش روز بخش عمدهٔ نیروی هوایی مصر، سوریه و اردن را نابود کند و تمام صحرای سینا، کرانه باختری رود اردن و ارتفاعات جولان را به تصرف خود در بیاورد را شاهد مثال آوردم. 

۲- اسرائیل با یک عملیات برق آسا در ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۴ توسط اسکادران ۱۱۹ خفاش نیروی هوایی خود توانست سید حسن نصرالله و حداقل ۲۲ نفر دیگر از فرماندهان ارشد حزب الله و مستشاران سپاه پاسداران را ترور نموده و طی عملیات بلیتس کریگ که به نام نظم نوین خوانده شد؛ لبنان را عملاً از کنترل ایران خارج سازد.

۳- پیش از آن در ۲۷ نوامبر ۲۰۲۴، گروه‌های مخالف دولت سوریه به رهبری هیئت تحریر الشام؛ عملیاتی برق آسا که نام طلوع آزادی بر آن گذاشتند را علیه نیروهای ارتش عربی سوریه در استان‌های ادلب، حلب و حماة در سوریه آغاز کردند که طی ۱۱ روز به نتیجه رسید و با سرنگونی حکومت ۵۴ ساله خاندان اسد؛ به نفوذ جمهوری اسلامی ایران در شامات خاتمه داد.

۴- ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ در یادداشتی با عنوان: "درس گرفتن از دو حادثه" در سایت رادنوشت آمده بود:

 "نگارنده احتمال عملیات ترکیبی هم زمان (شورش داخلی؛ حمله زمینی از مرز جنوبشرقی و حملات هوایی و موشکی به زیرساخت ها توام با حملات سایبری) را با احتمال بالا قطعی می داند؛ اما اگر متولیان امنیت داخلی احتمال اندکی نیز برای وقوع این حوادث قائل باشند؛ خوب است از هم اکنون تدبیر کنند و برای شرایط بحران، طرح و برنامه داشته باشند.

۵- در تاریخ ۱۷ بهمن ۱۴۰۳ و در یادداشت: "جنگ حتمی است"؛ نوشتم:

رژیم صهیونیستی خود را در ماجرای سوریه و لبنان برنده دانسته و طبق اصل "تعاقب" و آن چه از قبل تحت عنوان استراتژی "قطع سر مار"، مطرح‌ نموده است، دیر یا زود وارد جنگ با جمهوری اسلامی ایران خواهد شد و ترامپ به عنوان رئیس جمهوری که قرار است دکترین "اندروجکسون" را دنبال کند، چراغ سبز حمله را خواهد داد.

۶- ۶ سال پیش یادداشتی نوشتم  که تحت عنوان: "تحلیل واره ای بر راهبرد دشمن؛ به بهانه گرانی و سهمیه بندی بنزین"  در بولتن امنیتی استانداری کرمان (اردیبهشت ۱۳۹۸) انتشار یافت و ۶ ماه پس از آن؛ بحران ابان ۹۸ موسوم به شورش های بنزینی رخ داد. در بخشی از آن یادداشت آمده بود: 

"طرح نظام سلطه به رهبری امریکا برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران این است که مشابه مقابله با یک جریان هواپیما ربایی برخورد کند. لذا حلقه محاصره روز به روز تنگ تر می شود؛ با مذاکرات بی حاصل سرگرم می شویم؛ مسافران شورش می کنند و هم زمان از بیرون حمله صورت می گیرد و کار را یکسره می کنند!"

۷- چند سال قبل تر با اشاره به اشغال فرانسه یادداشتی با این عنوان منتشر شد: "مراقب جنگل آردن باشید" و امروز یعنی ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ بر این باورم که اگرچه مذاکرات ایران و امریکا در مسقط شکل گرفته و قرار است شنبه آینده در اروپا ادامه یابد؛ اما هیچ یک از قرائن و شواهد نظامی برای یک حمله برق آسا به ایران نه تنها متتفی نشده؛ بلکه تقویت هم شده اند. 

۸-علاوه بر آن چه که آشکارا تحت عنوان تقویت حضور نظامی ایالات متحده و اعزام ناوهای هواپیمابر و استقرار هواپیماهای B2 و B52 مطرح شد؛ یک حرکت خزنده توسط امریکایی ها در ناحیه شرق و پس از یک بده بستان سیاسی با طالبان صورت گرفته که مغفول مانده و به نظرم خطر اصلی به شمار می رود و آن هم گزارش‌هایی غیررسمی از فرود چندین فروند هواپیمای باری C17 ایالات متحده در پایگاه هوایی بگرام در افغانستان است و پلتفرم‌های ردیابی پرواز نیز تردد این هواپیماها را تایید نموده اند. براساس گزارش‌های منتشر شده علاوه بر انتقال تجهیزات و تسلیحات، چندین مقام امنیتی آمریکایی همچون معاون سازمان سیا نیز در جریان این تحول مهم به بگرام سفر کرده اند و با این حال، ذبیح الله مجاهد، سخنگوی طالبان، ادعاها درباره حضور نیروهای ایالات متحده در پایگاه بگرام را شایعه خوانده و تاکید کرده است که افغانستان اجازه چنین اقدامی را به هیچ کشوری نخواهد داد و پنهانکاری از این بزرگ تر ممکن نیست. 

۹- به عنوان تحلیل گری که قرائن و شواهد مربوط به طرح تجزیه ایران را از سال ۱۳۷۱ دنبال نموده؛ بر این باورم که امریکا و هم‌پیمانانش به این قطعیت رسیده اند که هسته سخت نظام جز با پُتک جنگ شکسته نمی شود و با روسیه نیز به توافق رسیده اند و سفر استیون چارلز ویتکاف- نماینده امریکا به آن کشور پیش از نشست شنبه ۲۳ فروردین در عمان و اظهارات "آندری رودنکو"، معاون وزیر خارجه روسیه که پس از تصویب معاهده جامع راهبردی در دوما گفت که مسکو در صورت جنگ با آمریکا، کمک نظامی به ایران نخواهد کرد؛ شفاف ترین پیام برای چراغ سبز روس ها و توافق با امریکا و اسرائیل در حمله احتمالی است.

۱۰- صرفنظر از تمایلات شخصی و ضدجنگ خود که طی دو دهه اخیر بارها بر آن تاکید نموده ام و قلباً آرزوی به بار نشستن گفتگوهای صلح بین ایران و امریکا را دارم؛ به لحاظ حرفه ای هم‌چنان احتمال جنگ را بیش از شانس صلح می دانم و تصور می کنم با یک حمله برق آسا و همه جانبه مواجه خواهیم شد.

 ۱۱- راه کنش احتمالی و قریب الوقوع امریکا و اسرائیل برای تهاجم به ایران؛ شبیه راهبرد نیروهای مسلح پرو در ماجرای حل بحران گروگانگیری دیپلمات های ژاپن در ۱۷ دسامبر ۱۹۹۶ در لیما برعلیه چریک های انقلابی جنبش "توپاک آمارو"خواهد بود.

۱۲-به عنوان یک ایرانی علاقمند به حفظ تمامیت ارضی کشور؛ به مقامات سیاسی و نظامی توصیه کنم راهبرد ارتش ورماخت در حمله به فرانسه و اشغال آن کشور طی ۶ هفته را دوباره مرور کنند.

خلاصه ماجرا این است که فرانسه پس از تحمل خسارت سنگین در جنگ اول جهانی به پیشنهاد آندره ماژینو در امتداد مرز خود با آلمان؛ یک خط دفاعی به طول ۳۲۲ کیلومتر (عمق ۲۰ تا ۲۵ کیلومتر) و طی ۱۰ سال احداث نمود که تسخیر ناپذیر بود؛ اما پیشوای آلمان با نبوغ خود خط ماژینو را از طریق بلژیک و جنگل آردن دور زد و با ایجاد رخنه در امتداد رود موس؛ در ۱۴ ژوئن به پاریس رسید و فرانسه تنها طی یک ماه و نیم از آغاز عملیاتی که بزرگترین ریسک هیتلر به شمار می رفت؛ سقوط کرد.

۱۳- لطفاً مراقب جنوب شرق و کویر های لوت و مرکزی باشید. مبادا ماجرای جنگل آردن در ایران تکرار شود و تا چشم باز کنید ببینید آن چه را نباید...

۱۴- دعا کنید این پیش بینی و تحلیل غلط باشد.

دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۴

انتهای پیام/