فریبرز مسعودی، رئیس پارک علم و فناوری دانشگاه شهید بهشتی و عضو هیئت علمی دانشکده علوم زمین این دانشگاه در گفتگو با تسنیم در خصوص نظام آموزشی در ایران و تغییرات آن گفت: وقتی هر سیستمی به اوج تکامل خودش میرسد، باید پوستاندازی کند یا ارتقا پیدا کند، مثالی میزنم؛ ما ساعتهای مچی عقربهای را داشتیم که به اوج دقت و تکنولوژی رسیده بودند، فقط از لحاظ زیبایی روی آنها کار میشد؛ ناگهان ساعتهای دیجیتال آمدند و نسل عوض شد، یا گوشیهای موبایل که یکدفعه به نسل جدید تاچ تغییر کردند، ما این تحولات را در همه چیز میبینیم.
او میافزاید: الآن خودروها را نگاه کنید، نسبت خودروهایی که کنار جاده ماندهاند خیلی کم شده، چون توانمندی و تکنولوژیشان به اوج رسیده اما باز هم در حال تغییر است؛ خودروها برقی میشوند، یعنی با اینکه به کمال رسیدهاند، یک مرتبه تفکر جدید میآید و نسل قبلی کنار گذاشته میشود، این در کل دنیا هست؛ نظام آموزش عالی هم همینطور است.
مسعودی با اشاره به اینکه نظام آموزش و پرورش در دنیا هم به کمال نسبی رسیده است و این مرحله دیگر نمیتواند ادامه پیدا کند و باید بهشکل جدیدی ادامه بدهد، گفت: میخواهم، بگویم همانطور که هنوز ساعت مچی کنار گذاشته نشده، اما لاکچری شده است؛ یا همان طور که همه خودروهای بنزینی کنار گذاشته نشده اما باید بهسمت نسل جدید برویم؛ آموزش عالی هم به همین تحول نیاز دارد؛ نهتنها در کشور ما، در دنیا هم همینطور است. الآن دیگر جوانها شاید خیلی نپذیرند که سه تا چهار سال لیسانس بخوانند، سه سال فوقلیسانس بخوانند، 4 تا 5 سال دکتری بخوانند و بعد تازه بروند سر کار.
عضو هیئت علمی دانشکده علوم زمین دانشگاه شهید بهشتی تصریح کرد:
"نمیگویم این مسیر باید کنار گذاشته شود، اما اگر قبلاً نزدیک 100 درصد فارغالتحصیلان مدرسه وارد دانشگاه میشدند، این عدد به 15 تا 20 درصد کاهش پیدا خواهد کرد و نیازی هم بیشتر از آن نیست. ما باید به فکر 80 درصد دیگر باشیم که قرار نیست به دانشگاه بیایند؛ باید برنامهریزی کنیم این افراد چهکار کنند، کشور ما به کارگر و تکنسین حرفهای، رئیس و مدیر کارگاه نیاز دارد و اینها باید تربیت شوند، بنابراین قاعدتاً اگر آموزش عالی میخواهد رسالت قبلی خود را ادامه بدهد، باید برای آن 20 درصد برنامهریزی کند و اگر میخواهد برای 80 درصد دیگر هم برنامه بریزد، باید رویکردهایش را تغییر دهد، چون سیستم فعلی پاسخگوی کل جامعه نیست، همین سیستم فعلی شاید پاسخ 10 تا 15 درصد جامعه را بدهد."
مسعودی همچنین گفته است: الآن میبینید دانشگاههای پیام نور فقط محدود شدهاند به مراکز استان و اکثر شعبات تعطیل شدهاند، خیلی از مراکز آموزشی غیرانتفاعی عملاً فعالیت چندانی ندارند؛ منتظر تعاریف و مأموریت جدیدند.
*سخنان صادقانه و تحلیل درست این چهره دانشگاهی کشورمان باید چراغ راه ریلگذاران آموزشی و اقتصادی و فرهنگی کشورمان باشد.
آموزش و اقتصاد و فرهنگی که امروز بیشتر از آنکه به فارغالتحصیلان رشتههای مختلف نیاز داشته باشد به کارگران ماهر نیاز دارد.
دقت آنکه آرمانشهر تربیت کارگران ماهر البته به پیوستهای فرهنگی مهمی از جمله تغییر نگاه جامعه به مسئله حقوق ماهیانه، ژستهای دروغین منزلت اجتماعی و لزوم تشکیل زندگی با رفاه بالا نیاز دارد.
مقولاتی که نبودشان سبب ایجاد معضل "بیکاری شیک" و سیل فارغالتحصیلانی میشود که هیچ مهارت یا تخصص خاصی ندارند و از طرف دیگر حاضر به پذیرش هر شغلی هم نیستند چون هم درگیر بیماری ژست منزلت اجتماعی هستند و هم انتظار حقوقهای دریافتی کلان را دارند.
مسئله مهم دیگر آنست که بدانیم اقتصاد ایران امروز به حدی از قحطی نیروی کار و کارگران ماهر رسیده که به "واردات نیروی کار" نیاز پیدا کرده است.
البته واردات نیروی کار هرگز یک ذنب لایغفر محسوب نمیشود و بسیاری از اقتصادهای پیشرفته دنیا نیز به آن دست مییازند. لکن این مسئله رافع تغییر ریل ما در مسیر آموزش عالی و نیز تصحیحات فرهنگی لازم در فرهنگ اشتغال نیست.
از سوی دیگر در اقتصادی که مجبور به واردات نیروی کار است حتما بایستی ترتیباتی اتخاذ شود تا تکنیسینها، سرکارگرها، کارشناسان، مهندسین، مدیران و سوپروایزرها جملگی ایرانی باشند و نیروهای وارداتی صرفا به امور خدماتی و روتین به کار گمارده شوند.
مجددا تأکید میشود که دستگاه های آموزشی، اقتصادی و فرهنگی کشور در این زمینه نقشی سترگ و تعیینکننده دارند.
جامعه ایرانی باید از افیون مدرک تحصیلی و حقوقهای بالا خارج شود.
ارسال نظرات