منظور از اشاره رهبری به دیوار برلین چیست؟

وقتی عنصر سیاسی امریکایی این قضایا را به دیوار برلین تشبیه می‌کند باید بفهمید قضیه چیست و اگر نفهمیدید حالا بفهمید و صریحاً موضع گیری کنید.

این سخنان رهبری اشاره به چیست؟

 

«آقای گورباچف! این دیوار را خراب کنید.» رونالد ریگان، رئیس جمهور ایالات متحده!

هنگامی که در ژوئن ۱۹۸۷ رونالد ریگان این سخنان را خطاب به میخائیل گورباچف رهبر شوروی می‌گفت، کمتر کسی می‌توانست باور کند که فقط دو سال بعد دیوار برلین واقعا تخریب خواهد شد. دیوار برلین به نظر سازه‌ای دائمی می‌رسید؛ دیواری که نماد جدایی و تقسیم پایان‌ناپذیر میان دو قدرت اصلی در جنگ سرد بود. باورش سخت است اما در پایان سال ۱۹۹۰ دیگر چیزی جز چند تکه از دیوار برلین باقی نمانده بود.

اما ماجرای دیوار برلین را بخوانید تا معنای اشاره رهبری را بفهمید:

تقسیم شدن یک ملت و یک شهر

پس از شکست آلمان در جنگ جهانی دوم، هر کدام از نیروهای متفقین بخش‌هایی از این کشور را تحت کنترل خود درآوردند. در سال ۱۹۴۹، دو آلمان تحت اشغال نیروهای متفقین ظهور کرد. اولی جمهوری فدرال آلمان که به نام آلمان غربی شناخته می‌شد. آلمان غربی کشوری غیر مستقل و دموکراتیک بود که از مناطق تحت کنترل انگلیسی‌ها، فرانسوی‌ها و آمریکایی‌ها تشکیل شده بود. دومی جمهوری دموکراتیک آلمان (GDR) که بیشتر به نام آلمان شرقی شناخته می‌شد. آلمان شرقی حکومتی سوسیالیستی داشت که تحت رهبری اتحاد جماهیر شوروی اداره می‌شد.

 

شهر برلین کاملا داخل آلمان شرقی قرار داشت. از آنجایی که برلین پایتخت سابق امپراطوری هیتلر بود، وضعیت ویژه‌ای پیدا کرد. این شهر پس از جنگ بین چهار قدرت اصلیِ متفقین یعنی شوروی، آمریکا، فرانسه و انگلیس تقسیم شد.

 

شرق برلین پایتخت آلمان شرقی شد اما پایتخت جدید آلمان غربی را در شهر بُن بنا نهادند. سمت غربی شهر برلین که بخش‌های انگلیسی، فرانسوی و آمریکایی را در بر می‌گرفت، به‌طور موثری نماینده آلمان غربی در دل آلمان شرقی شد.

شاید تعجب برانگیز باشد اگر بدانید در دهه اول پس از تقسیم کشور به دو بخش، مرز بین قسمت شرقی و غربی برلین به‌طور کامل باز بود. به‌غیر از استفاده‌شان از واحد پولی متفاوت، مرز بین برلین شرقی و غربی قابل تمیز دادن نبود. تراموای شهر بین هر دو بخش حرکت می‌کرد و مردم می‌توانستند دوستان و خویشاوندان خود را در بخش‌های دیگر شهر ملاقات کنند.

 

در خارج از شهر برلین تفاوت بین دو آلمان رفته‌رفته به‌طور فزاینده‌ای افزایش یافت. آلمان غربی با کمک‌ها و وام‌های قدرت‌های غربی نوعی شکوفایی اقتصادی را تجربه کرد که به معجزه اقتصادی معروف شد، در حالی ‌که آلمان شرقی از لحاظ اقتصادی با مشکلاتی جدی مواجه بود.

 

طی دهه ۱۹۵۰، چندین میلیون نفر در جستجوی شغل و کیفیت زندگی بهتر از شرق به غرب مهاجرت کردند. دولت آلمان شرقی در واکنش به این وضعیت و با ترس از دست دادن نیروی کار خود و همچنین شرم ناشی از افزایش موج مهاجرت، تصمیم گرفت محدودیت‌هایی در سفر شهروندانش به بخش غربی اعمال کند. این محدودیت‌ها مرتب سخت‌تر و سخت‌تر می‌شد.

 

درحالی‌که خروج از آلمان شرقی روز به روز سخت‌تر می‌شد، مرز‌های باز برلین غربی تنها راه خروج کسانی شده بود که در فکر مهاجرت بودند. برلین غربی همچون ویترین جهان غرب در دل پایتخت حکومت کمونیستی آلمان شرقی شده بود.

 

مهم‌تر از همه، برلین به محل اصلی درگیری سیاسی بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی بدل شده بود؛ دو قدرتی که حالا رهبران آن یکدیگر را با جنگ هسته‌ای تهدید می‌کردند. برلین جهان کوچکی بود که از گرمای جنگ سرد داغ می‌شد.

ساخت شبانه

صبح ۱۳ آگوست سال ۱۹۶۱ وقتی شهروندان برلین از خواب بیدار شدند، دیدند که سربازان آلمان شرقی به‌طور کامل مرزهای بین دو بخش شهر را با استفاده از سیم خاردار به دو قسمت تقسیم کرده‌اند. بدون هیچ هشدار و اطلاع قبلی، مسیر حرکت تراموا بین دو بخش شرقی و غربی متوقف شد و نیروهای نظامی مردمی را که هر روز برای خرید یا دیدار دوستان خود به بخش دیگر شهر می‌رفتند، متوقف می‌کردند.

 

طی ۲۵ سال بعد از آن دولت آلمان شرقی این مرز را با احداث مجموعه‌ای از دیوارها، سیم خاردار و همچنین نوار مرگ که شامل کارگزاری مین و تله برای جلوگیری از فرار مردم بود، مستحکم کرد. تا زمان فروپاشی دیوار، بیش از ۱۴۰ نفر در ارتباط با دیوار برلین کشته شدند.

 

دیوار برلین نه تنها مانع از حرکت آزادانه‌ی مردم در سراسر شهر می‌شد، بلکه اساسا در ویژگی‌های دو قسمت شهر تغییرات زیادی ایجاد کرد. سیستم‌هایی مانند آب، برق، فاضلاب و حمل و نقل عمومی به ناچار باید جدا می‌شدند. از آنجا که دیوار برلین از مرکز شهر عبور می‌کرد، توسعه شهری در نقاط دیگر شهر صورت ‌گرفت.

یک نماد سیاسی

با گذشت زمان، نقاط خاصی در کنار دیوار برلین به نمادهای شناخته‌ شده‌ای از تقسیم شهر بدل شدند. چِک‌پوینتِ چارلی یک گذرگاه مرزی بین مناطق تحت تسلط آمریکا و شوروی بود. این نقطه به ‌خاطر تابلویی مشهور شد که به وضوح اعلام می‌کرد: «شما در حال ترک بخش آمریکایی هستید».

 

دیوار مقابل دروازه براندنبورگ، طاق پیروزی برلین نیز اغلب مورد توجه بوده و از آن عکس‌برداری می‌شد. پوتسدامر پلاتس که در طول سال‌های جمهوری وایمار یک مرکز تجاری پررونق به‌شمار می‌رفت، بعد از بمباران سنگین در جنگ جهانی دوم بی‌روح و ویران شد. این قسمت یکی از بزرگترین مناطق باز در کنار دیوار برلین بود. سکویی که در قسمت غربی برلین برای تماشای قسمت شرقی ساخته شده بود، به یکی از نقاط توریستی شهر تبدیل شد.

 

نقاطی که اغلب از آنها عکاسی می‌شد، هم سوژه‌ی کنجکاوی غربی‌ها بود و هم نماد شقاوت و ظلمی که حکومت آلمان شرقی و شوروی بر مردم روا می‌داشتند.

 

نزدیکی دولت‌های سوسیالیست به آلمان غربی دموکراتیک، تعارضات جنگ سرد را به خانه آورده بود. در برابر جنگ‌های دیگر که در افغانستان و ویتنام بین دو قدرت شرق و غرب در جریان بود، این جنگ در آستانه‌ی دروازه‌های اروپای غربی به وقوع پیوسته بود.

حالا سالها پس از فروپاشی دیواراگرچه تقسیمات جغرافیایی برلین کنار گذاشته شده اما تقسیمات اجتماعی و اقتصادی بین دو نیمه‌ی کشور هنوز جا دارد تا بهبود یابد.

علی

حیف بی حوصله تکثیر کردید اخرش هیج جمع بندی و اشاره به تیتر ندارد ، کی قرار است کاره رسانه ای یاد بگیرید؟

ارسال شده در : 15 مهر 1401 ساعت 11:36


عین میم

به نام خدا امام جمعه موقت تهران جناب آقای صدیقی در تاریخ ۱۵ مهر ماه ۱۴۰۱ با اشاره به اینکه آشوب‌ها از خارج از کشور حمایت و هدایت می‌شد، تصریح کرد: یکی از مقامات سیاسی آمریکا به صراحت این آشوب را به دیوار برلین تشبیه کرد، یعنی همانگونه که آلمان شرقی با فروریختن دیوار برلین از بین رفت، اینجا هم این آخرین قدم است و نظام فرو خواهد ریخت.

ارسال شده در : 16 مهر 1401 ساعت 11:15


سادات

چرا تهش اشاره نشده که خب منظور دقیق چه بوده؟

ارسال شده در : 20 مهر 1401 ساعت 01:17


راهله

نه درست و حسابی نوشتید و نه پایان داشت و نه اشاره شد چرا آقا چنین تذکری دادند...واقعا متاسفم

ارسال شده در : 1 آبان 1401 ساعت 13:58


فریمانه

ممنوم اون چیزی که باید فهمید رارسانده اید ان هم این است که اگه شورش ها اغتشاش ها ادامه داشته باشد مثل دیوار برلین بین مردم دودستگی پدید می آید وخدای ناخواستی نظام بهم میریزد

ارسال شده در : 9 آبان 1401 ساعت 14:43


m

این حکومت چه حجاب رعایت شود یا نشود هرگز سقوط نخواهد کرد زیرا شیوه ارعاب و کنترل و سرگرم کردن مردم را در بحرانهای محتلف بطور ماهرانه اجرا میکند و برخورد با بی حجابان را بطور غیر قانونی برای اثبات اقتدار اجتماعی خود اجرا میکند. کشف حجاب به این دلیل جرم است که قوانین توسط خودسران اتش باختیار طالبانی اندیش بر ضد منافع مردم تدوین میشوند و نوعی سرکوب مدنی است و الا اگر بحث اسلام باشد، هیچ حکمی از احکام دین اجرا نمیشود.

ارسال شده در : 28 فروردین 1402 ساعت 01:54


مرغ شب

تاریخ همیشه تکرار می‌شود واین واقعیته

ارسال شده در : 24 خرداد 1402 ساعت 05:22


اللهم عجل لولیک

درخانه اگر کس هست یک حرف بس است اونایی که از انتهای متن ایراد گرفتن اونایی که از برخورد با بی حجابی گله مندند و....

ارسال شده در : 6 شهریور 1402 ساعت 06:51


ارسال نظرات

;