روز گذشته نامهای منتسب به رئیس دانشگاه تهران به رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس منتشر شد؛ در این نامه آمده است که ۱۵ کافه زیرمجموعه این دانشگاه حذف و جمع آوری شده است. این نامه مورد توجه روزنامههای اصلاحطلب قرار گرفته است، معاندین هنوز انتظار دارند در صبح بازگشایی دانشگاه التهاب سیاسی دوباره بازتولید شود!
روزنامه آرمان امروز به سراغ سوژه داغ دانشگاه و کافههای روشنفکری رفته و نوشته است:
این نامه آنقدر عجیب است که بسیاری مدعی شده اند که ممکن است جعلی باشد. با این وجود مجید نصیرایی، عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی مجلس ضمن بیان این مطلب که از ارسال و حتی وجود چنین نامهای بیاطلاع است، میگوید: اگر این نامه صحت داشته باشد باید اذعان کنیم که نامه عجیبی است! اولا چرا رئیس یک دانشگاه برای پلمپ ۱۵ کافه به کمیسیون فرهنگی مجلس نامه بنویسد و ثانیا اصلا دلیل این دانشگاه برای پلمپ این کافه ها چیست؟ مگر دانشگاه اداره تعزیرات است؟
در ادامه این گزارش آمده است:
اگر دانشگاه مثلا به خاطر تغییر کاربری این کافه ها را میبست یا مثلا بعد از اتمام قرارداد آنها این کار را می کرد، شاید قابل توجیه بود ولی اینکه به بهانه «جلوگیری از اشاعه فرهنگ غیرخودی»، یا مثلا «صیانت از فرهنگ اصیل ایرانی-اسلامی» بخواهد این کار را بکند به نظرم اصلا منطقی نیست. به نظرم ابتدا شما رسانه ای ها از خود رئیس دانشگاه سوال کنید که ماجرا از چه قراری بوده است و بعد پیگیر مساله باشید. ما هم در کمیسیون فرهنگی اگر نامه ای در این خصوص دریافت کردیم حتما آن را مطرح و از طریق سخنگو نتیجه آن را اعلام می کنیم.
روزنامه هممیهن در گزارشی به آسیبشناسی آسیبشناسی حضور جریانهای قومگرایانه در دانشگاهها پرداخته است؛ شایان ذکر است که در سالهای اخیر کافههای اطراف دانشگاه تهران نقش محفل را برای جریانهای سیاسی چپ رادیکال و تجزیه طلب بازی کرده است، این روزنامه مینویسد:
جریان چپ شورایی از دهه ۱۳۸۰، با هژیر پلاسچی و یاشار دارالشفا کار خود را بهعنوان یک جریان تازهتاسیس با اندیشه چپ شروع کرد و به بخشی از جریان سازمان فدائیان اکثریت و جریان چپ پسااستعماری نزدیک شد که مهمترین و اصلیترین پایگاه شکلگیری این تفکر در دانشکدههای علوم اجتماعی است. جریان چپ شورایی بر محوریت تضاد قومیتی، جنسیتی و فرهنگی تاکید کرده و نسبت به اکثریت نیروهای چپ دیگر که تضاد اصلی اجتماعات را تضاد اقتصادی و تضاد «کار-سرمایه» میدانند، متفاوت است. به همین دلیل اکثریت جریانات چپ در ایران و چه در سطح جهان با این نیرو چندان هماهنگ نیستند. همچنین این جریان در سطح جهانی بیشتر خود را با احزاب سبز در اروپا برابر میداند که بیشتر بر روی مسئله حقوق اقلیتهای جنسی، قومیتها، بومیان و مهاجران غیرقانونی، زنان، نژادها و محیط زیست تاکید دارد. این گروه معمولا توسط احزاب چپ، سوسیالیست و اتحادیههای کارگری به رسمیت شناخته نمیشوند و بیشتر در برخی دانشکدهها و اندیشکدههای مستقل روشنفکری پایگاه دارند.
ارسال نظرات