بیست و نهمین دوره کنفرانس تغییرات اقلیمی سازمان ملل متحد (COP) که هرساله به میزبانی کشوری متفاوت برگزار میشود، از ۱۱ تا ۲۲ نوامبر در باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان برگزار خواهد شد،
در ظاهر قرار است که در رویداد COP۲۹ باکو شاهد بحثهای فشرده درباره مسئله محیطزیست باشیم، این نشست سراسری یک پیش نشست نیز در بن آلمان داشته که در آن از همهچیز صحبت شده بود جز مسائل محیط زیستی، درواقع این کنفرانس مواردی چون دغدغههای زیستمحیطی فقط یک پوشش خاص برای اهداف اتاق عملیاتی تعدادی از کشورهای غربی است.
ازجمله در نشست آلمان روی این موضوع بحث شده است که چگونه میتوان تا سال ۲۰۵۰ مسئله سوختهای فسیلی و کربنی را حل کرد و برای آن جایگزین پیدا کرد، اما در همین نشست تأکید شده است که برخی کشورها مانند ایران در استفاده از فناوریهای اتمی باید تحت کنترل قرار داشته باشند، یکی از کارشناسان محیطزیست پسازاین نشست گفته بود که مشخص نبود که نشست بن اجلاسی آبوهوا بوده یا جلسه شورای حکام آژانس انرژی اتمی!
میراث رادیکالها و یک جاسوس فراری روی دست پزشکیان!
برخی از فعالان اقلیمی اعتقاددارند که نشستهای سازمان ملل با هدف تضعیف برخی از کشورهای صاحب انرژی شکلگرفته است، زیرا رسیدن به انرژی پاک نیاز به دسترسیهایی دارد که کشورهایی چون آمریکا اجازه بهرهبرداری از آن را به کشورهای درحالتوسعه نخواهند داد و این به معنای افزایش هژمونی غربی و تکقطبی سازی است.
بهعنوانمثال ایران بهرغم داشتن پتانسیلهای بالا درزمینهٔ انرژیهای تجدید پذیر مانند انرژی خورشیدی و بادی، قادر به بهرهبرداری کامل از این منابع نیست. همچنین، برنامههای هستهای کشور که میتواند به تأمین انرژی پایدار و کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی کمک کند، به دلیل فشارهای بینالمللی و تحریمها با موانع جدی مواجه است.
ایجاد این وضعیت به امنیت انرژی برخی کشورها از جمله ایران آسیب میزند. درواقع، ایران بهعنوان یک کشور با منابع پرشمار انرژی، میتواند نقش مهمی در توسعه انرژیهای پاک ایفا کند، اما نیاز محدودیت گذاریهای غربی مانع از ایفای چنین نقشی است. از سویی اختلافات میان کشورهای مؤثر در این اجلاس نیز بهشدت بالا است، سال ۲۰۰۹، کشورهای حاضر در نشست توافق کردند که سالانه ۱۰۰ میلیارد دلار برای حمایت از اقدامات اقلیمی از کشورهای توسعهیافته به کشورهای درحالتوسعه اختصاص یابد.
سال ۲۰۱۵ تأیید شد که این مبلغ برای سالهای ۲۰۲۰-۲۰۲۵ در چارچوب توافقنامه پاریس معتبر خواهد بود، اما این بودجه هیچگاه تحققنیافته است، زیرا برخی از کشورها، ازجمله نروژ و آمریکا فکر میکنند که چین و سایر کشورهای نفتخیز نیز باید به صندوقهای اقلیم کمک کنند تا مناسبات در آن پایدار گردد.
یکی دیگر از حاشیههای این نشست توافق روی بندهای اجلاس پاریس در سال ۲۰۱۵ است، آخرین سندی که در چارچوب کنوانسیون سازمان ملل متحد در خصوص تغییرات اقلیمی بهمنظور مقابله با تغییرات اقلیمی تنظیمشده، توافقنامه پاریس است، بهموجب این توافقنامه هر یک از دولتها موظف هستند برنامه مشارکت ملی خود که مشتمل بر اقدامات آنها در راستای کاهش انتشارات گازهای گلخانهای و سازگاری با شرایط ناشی از تغییرات اقلیمی است را با توجه به کنوانسیون چارچوب و دیگر اسناد متناظر موردتوجه قرارگرفته است.
پس از بررسی ماهیت و مفاد توافقنامه پاریس مشخص شد برخی تعهدات مندرج در آن قبلاً در دیگر اسناد متناظر موردپذیرش قرارگرفتهاند و از سوی دیگر، الحاق به توافقنامه پاریس بهطور خاص تعهدات جدیدی را با توجه به برنامههای ارائهشده برای دولتهای عضو به همراه خواهد داشت؛ بهویژه آنکه تکالیف مشخصی درزمینهٔ شفافیت در ارائه اطلاعات و همکاری در کنترل پایبندی دولتها در اجرای برنامههای ملی نیز در توافقنامه موردتوجه قرارگرفته است.
در این کنوانسیون در کنوانسیون تعهدات دولت جمهوری اسلامی ایران اغلب دربرگیرنده تعهدات شکلی مانند انتشار اطلاعات در خصوص میزان انتشار و منابع انتشار گازهای گلخانهای و چاهکها، همکاری فیمابین دولتها در خصوص انتقال فناوری و انتشار برنامهها و سیاستهای ملی در خصوص کاهش انتشار بود که بسیاری از بندهای آن برخلاف امنیت ملی تفسیر میشود، زیرا تولید برق، سیمان و فلزات را بهصورت مستقیم زیر سؤال میبرد.
دادن تعهدات یکسویه به غربیها بدون گرفتن امتیاز از سویی و نیز اثرگذاریهای امنیتی بدون پیوست برای آن باعث شد که پیوستن ایران به این توافقنامه زیر سؤال برود، در آن زمان مرکز پژوهشهای مجلس هشدار داد که این لایحه یک پیوست دارد که تعهدات ایران در توافق پاریس است و باید به مجلس بیاید، اما مجلس بدون توجه به این هشدار، لایحه دولت را تصویب کرد. وقتی لایحه به شورای نگهبان رفت، شورا نیز پیوست نشدن تعهدات ایران را ایراد گرفت و به مجلس بازگرداند.
نکته جالب توجه در ماجرای توافق پاریس نقش کاوه مدنی جاسوس فراری در امضای آن است، مدنی به عنوان سرپل نفوذ شبکهای از جاسوسان- عناصری نظیر کاووس سید امامی- به دستگاههای اداری برای جمعآوری اطلاعات نظامی، ایجاد انحراف در ریلگذاریهای مربوط به آب و هوا، ترویج کوچ از روستا، نابودی منابع آبی شناخته شده است.
نقش وی در این زمینه تا حدی بود که او به عنوان نماینده ایران در نشست توافق پاریس در آبانماه سال 96 شرکت کرد و در آنجا از تعهدات ایران صحبت کرده بود. برای درک بهتر تاثیر او در این توافق باید به زمینه سازیهای قبلی اشاره کرد.
توجیه الحاق به برخی کنوانسیونهای ضد امنیت ملی نظیر توافق پاریس توسط مدنی را میتوان از میزگردی که در خصوص مسایل محیط زیستی ایران برگزار شده بود اشاره کرد. در حالی که حتی آمریکاییها هم حاضر نبودند توافق پاریس را اجرا کنند، در تهران کاوه مدنی با فشار روی دولت در تلاش بود آن را در سیاتگذاریهای کلان دولت جاگذاری کند.
مدنی درباره پیوستن ایران به توافق پاریس گفته بود:
این توافقنامه حتی از صحبتهایی که در برنامه توسعه خودمان داشتیم خیلی واقع گرایانه تر بود، حال نمی دانم چرا ما روی توافقنامه پاریس این قدر حساس شدیم. تعهد داوطلبانه ایران زیرکانه بود به این علت که ایران دائما از قربانی بودنش در حوزه تغییراقلیم گفته بود و اعلام کرده بود اگر تحریمها برداشته شود 8 درصد دیگر انتشار گازهای گلخانهای خود را کاهش میدهد این در حالی است که ایران در حال حاضر یکی از بزرگترین تولیدکنندگان گازهای گلخانهای است.
حتی دسامبر سال گذشته آقای الگور در برنامه 24 ساعت با واقعیت درباره ایران گفتند " ایرانی که همیشه در فضای بینالملل به عنوان یک کشور منزوی شناخته میشد در پاریس همه را غافلگیر کرد" این رفتار مثبت ما برای ما مزایا دارد ولی انگار ما نمیخواهیم از این مزایا استفاده کنیم. برای مثال ما میزبان کنفرانس گرد و غبار بودیم و میتوانستیم یک حرکت بزرگ انجام دهیم اما شروع کردیم به مقصر پیدا کردن، در جهان رفتار خصمانه بدون پاسخ نمیماند.
مدنی در آن زمان با اظهار نگرانی از حساسیت های داخلی نسبت به پیوستن به توافق پاریس وجود داشت گفته بود:
مذاکرات پاریس میتواند به ما امید و درسهای ارزشمندی بدهد. حس مشترک در کنار تهدیدها میتواند ملتها را متحد کند. حتی در زمانی که تندروها، تروریستها و ترامپها برای تفکیک دنیا ساخت در تلاش اند!
مدنی پس از متواری شدن از ایران عضو برنامه «هنری هارت رایس» در زیرمجموعه برنامه مطالعات ایران در مرکز مکمیلان دانشکده علوم سیاسی دانشگاه ییل شده است.
هنری هارت رایس، یک یهودی صهیونیست، غول حوزه املاک و مسکن در نیویورک و از حامیان مالی بزرگ اسرائیل، غول حوزه املاک بود که با سرمایه خود، این برنامه را در مرکز مطالعات ایران دانشگاه ییل راه اندازی کرد. او در راهاندازی بزرگترین مرکز «خیریه» یهودیان آمریکا را با عنوان «UJA-Federation» نقش عمده داشته است.
البته خانم معصومه ابتکار در کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی وجود هرگونه پیوست و الحاقیه برای توافق پاریس را منکر شد اما مدتی بعد همان پیوستی که پیش از ثبت در دبیرخانه unfcc بهعنوان تعهدات مدنظر ایران، در هیئت دولت تصویب و برای اجرا به دستگاهها ابلاغ شد.
دست رد شهید رئیسی به یک توافق ضد ایرانی
در دولت شهید رئیس ایران نسبت به مسئله توافقنامه پاریس اعتراض کرد زیرا از نگاه تهران این تعهد یکطرفه در یک فقره رشد سالانه ظرفیت تولید برق کشور نسبت به دولت سابق (دوره ۸۴ تا ۹۲) حدود ۴۲ درصد کاهش داد و با تنش آبی برای بیبرقی را نیز به ارمغان آورد.
اجلاس باکو از نگاه کارشناسان ادامه همان توافقنامه پاریس است، نکته مهم آن است که باروی کار آمدن دولت پزشکیان همان جریانی که برخلاف قانون توافقنامه پاریس را امضا کرده بود در تلاش است با فشار به رئیسجمهور ایشان را راهی باکو کرده تا با الهام علی اف عکس یادگاری بگیرد، روز گذشته یک رسانه جمهوری آذربایجان خبر داده رئیسجمهوری اسلامی ایران ریاست هیئت ایران در بیستونهمین اجلاس تغییرات اقلیمی سازمان ملل متحد را برعهده خواهد داشت.
خبرگزاری آپا روز دوشنبه و در خبری اختصاصی نوشته ریاست هیئت اعزامی ایران در این دور از اجلاس اقلیمی سازمان ملل در سال ۲۰۲۴ را پزشکیان بر عهده خواهد داشت. این خبرگزاری میگوید سفارت ایران در جمهوری آذربایجان صحت این اطلاعات را تأیید کرده است.
سفر رئیسجمهور به باکو در شرایط موجود دارای چند نکته خاص است:
۱- اولین مورد آنکه پذیرش این نشست در بالاترین سطح دولتی به معنای پذیرش صنعت زدایی از ایران بدون برداشتن یک تحریم از سوی طرف غربی است، خودتحریمی، ماحصل قبول بی قیدوشرط معاهده باکو خواهد بود.
۲- برخی جریانات سیاسی در اطراف آقای رئیسجمهور عطش عجیبی برای ادغام کشور در نظم بینالمللی دارند، بدون توجه به این موضوع که عائده آن برای کشور در دوره جدید چه خواهد بود، دادن ۴۵ مورد تعهد خارجی بدون گرفتن امتیاز یک باخت تمامعیار سیاسی محسوب میشود.
۳- از سویی شنیدهشده است که سران رژیم صهیونیستی نیز قرار است در باکو حاضر شوند، با توجه به جنایات صهیونیستها در غزه و لبنان حضور همزمان رئیسجمهور ایران و مقامات رژیم اسرائیل در باکو امر خلاف عرف اسلامی و انسانی بوده و بخشی از توطئه آمریکایی در جهت دادن وجهه بینالمللی و پوشش سیاسی به این باند جنایتکار محسوب میشود.
دولت آذربایجان در یک سال اخیر خود را در پروژه عادیسازی صهیونیستی تعریف کرده و در برخی تحرکات ضد ایرانی مشارکت داشته است، باکو تا زمانی که رفتارهای غیرمنطقی خود را تصحیح نکند نباید از امتیازات همسایگی با ایران استفاده کند. نادانی و ناسپاسی دولت آذربایجان باید برای علیاف هزینهساز باشد!
ستاری
از اصلاحطلب انتظاری جز این نداشته باشید. کشور تو این ۴۵سال بیشتر دست اصلاحطلبها بوده و نتیجه ش تیشه به ریشه بوده.
ارسال شده در : 20 آبان 1403 ساعت 19:54