آخرین نسخه سینمایی «بتمن» در سال ۲۰۲۲ به نمایش درآمد و با وجود مدت زمان تقریبی سه ساعت، روایت نوآورانهای از شخصیت این ابرقهرمان ارائه نکرد و «مت ریوز» در مقام کارگردان، علاقهمندان این ابرقهرمان را ناامید کرد.
فرانچایز سینمایی «بتمن» در سالهای اخیر دستخوش تغییرات مختلفی شد و تحت تاثیر فیلمسازان مختلفی همچون «تیمبرتون»، «جوئل شوماخر»، «کریستوفر نولان» آثار سینمایی متنوعی ازکمیکهای آن اقتباس شد. نولان با ساخت با سهگانهای سینمایی، این ابرقهرمان را انسانیتر تصویر کرد و دنیای «بتمن» و ماجراهایش از ساحت فانتزی فاصله گرفت. موج سینمایی نولان روی سایر ابرقهرمانها تاثیری شگرف داشت.
در آخرین نسخهای که «مت ریوز» از «مرد خفاشی» در سال ۲۰۲۲ تصویر کرد، مخاطب به جای فیلمی ابرقهرمانانه (سوپرهیرویی) با اثری در ژانر نوآر مواجه است و «بتمن» به یک کارآگاه خصوصی پژوهشگر در حوزه جنایتهای سریالی بدل شد. این همان تاثیر نولان در مسیر ساخت فیلمهای ابرقهرمانانه است.
این نسخه سینمایی با استفاده از بازیگران برجسته و ساخت دنیایی خشن، ابرقهرمانی را به تصویر میکشد که به جای آنکه «شوالیه تاریک»تری باشد، بیشتر شبیه کارآگاههای خصوصی فیلمهای کلاسیک «نوآر» علیالخصوص فیلم سینمایی «هفت» (دیوید فینچر) است.
سرنخهای پلیسی-کاراگاهی بتمن، مثل اغلب فیلمهای نوآر کلاسیک، دامن کاراگاه و کاراکتر جستجوگر فیلم را میگیرد و در نهایت «ابرقهرمان » با یک رسوایی خانوادگی مواجه میشود و ریشه توطئه را در باید در انتخابها و معاشرتهای پدر بروس وین (بتمن) جستجو کرد.
این مضمون و تم بارها در سینمای کلاسیک به نمایش گذاشته شده و کارآگاههای زیادی را میتوان به خاطر آورد که در عاقبت یک پرونده، خودشان، خانواده یا نزدیکانشان رسوا شدهاند.
فیلمهای ابرقهرمانانه دارای ویژگیهای مشابهی هستند، اما بتمن نمایش داده شده در سال ۲۰۲۲ با صحنههای اکشن ضعیف، یک قهرمان شکستخورده در مقابله با «ریدلر» (معماگو) کاراکتر ابرشرور روایت است.
با توجه به مدت زمان سهساعته فیلم، این ورسیون هیچ درک جدیدی از نمادینترین قهرمان سینما به هوادارانش نمیدهد، حتی شروری که مقابل بتمن قرار گرفته را پلیس دستگیر میکند و «ابرقهرمان» فیلم جز چند نبرد فیزیکی با تنی چند از اوباش خیابانی ، عمل قهرمانی خاصی انجام نمیدهد.
این فیلم با بروس وین (رابرت پتینسون) آغاز میشود که به «سال دوم» جنگ خود علیه جنایتکاران گاتهام رفته است. «سال دوم» برگرفته از عنوان مجموعهکتابهایی است که توسط «فرانک میلر» با محوریت مرد خفاشی در قالب «کمیکبوک» منتشر شد.
در این فیلم، مسیر نبرد یکنفره «بتمن» علیه جرم و جنایت هیچ تغییری نکرده و شهر کماکان آکنده از جرم و جنایت است تا اینکه در شب «هالووین»، شهردار گاتهام به قتل میرسد و بتمن وارد مرحله تحقیقات میشود.
«کارمین فالکونه» (جان تورتورو)
«مردخفاشی» درگیر توطئهای پیچیده میشود که ردپای کارتل جنایتکار «کارمین فالکونه» (جان تورتورو)، دستراستیاش آزوالد کاب، معروف به «پنگوئن» (کالین فارل) در آن مشهود است و ریدلر (پل دینو) با کشتن شهردار ، اقدام به چندین قتل سریالی میکند و با ساختن معماهای متفاوت، حلقههای متصل یک فساد گسترده در گاتهام را آشکار کرده و در نهایت گریبان پدر بتمن را میگیرد.
بتمن حتی در میان پلیسها منفور است و جیم گوردون (جفری رایت)، افسر عالی رتبه گاتهام و سِلینا کایل (زویی کراویتز) همان «کتوومن» (زن گربهای مرموز) همراه همیشگی او هستند. این فیلم فاقد ظرافت، رمانس ،درخشش و نوآوری بود. ابرقهرمانش، نظر هواداران گسترده فیلمهای مرد خفاشی را جلب نکرد.
ساخت این نسخه از «بتمن» تنها یک دستاورد داشت. حضور «کالین فارل» با گریمی متفاوت در نقش پنگوئن.این موجود یکی از دشمنان قدیمی بتمن است و آنقدر متفاوت تصویر شد که با وجود ناموفق بودن روایت فیلم، اسپینآفی با محوریت این کاراکتر ساخته شد.
پنگوئن چگونه متولد شد؟
در موج اخیر داستانهایی درباره منشأ شرورهای کلاسیک گاتهام سیتی مثل جوکر، نوعی همدلی آشکار از سوی تماشاگران موجب استقبال از نمونههای مذکور شده است.اقبال مخاطبان سینما در سراسر جهان برای تماشای قهرمانان شرور، وضعیتی قابل تحلیل است و نشان تغییر رویکرد اجتماعی -سیاسی سینمادوستان است.
با این حال اسپینآفهای متعددی از بتمن در طول سالهای اخیر منتشر شده که به غیر از دوگانه سینمایی جوکر %میتوان به مجموعه گاتهام، پنی ورث و روایتهای مرتبط به گاتهام سیتی اشاره کرد.
البته نمایش ریشههای پلیدی در کاراکترهای شرور از منظری انسانی بررسی میشود و به گزارههایی همچون تنهایی، تروما، بیماریهای روانی و جامعه ستیزی حاد غیر قابل درمان اشاره میشود. یکی از این شرورها که از ساحت فانتزی با تمام ویژگیهای ذکر شده وارد دنیای واقعی شد، ابرشرور گاتهام سیتی پنگوئن است.
سریال «پنگوئن» یک اسپینآف از فیلم سینمایی بتمن محصول ۲۰۲۲ به کارگردانی مت ریوز است. روایتی که از ابتدا با نگاهی واقعگرایانه به دنیای دیسی ساخته شده و بازیگر این نقش، کالین فارل، زیر لایههای متعدد پروتز در مقام صاحب یک کلوب شبانه و گانگستر درجه دو کاملاً غیرقابلشناسایی است.
پنگوئن اولیه به عنوان یکی از دشمنان مرد خفاشی، یک عجیبالخلقه کوتاهقد، ماهیخوار، با تاکسیدویی نامتناسب و پوستی رنگپریده است، مطابق با همان الگویی که باب کین (طراح) و بیل فینگر (نویسنده) آن را خلق کردند. بازتاب پنگوئنی با این مشخصات را تیم برتون در فیلم «بتمن باز میگردد ۱۹۹۲» «Batman Returns» به سینما آورد.
اگر پنگوئن را بهعنوان یک گانگستر تنومند، مغضوب و نادیدهگرفتهشده در میان جمعیت گنگستر نشان دهید که هراسهای اجتماعیاش ناشی از وابستگی بیمارگونهای به مادرش است که او را نوازش میکند، او دیگر پنگوئن دنیای کمیک بتمن نیست، بلکه کاراکتر اصلی سریال سوپرانوز است.اگر پنگوئن را بهعنوان یک گنگستر تنومند، مغضوب و نادیدهگرفتهشده در نظر بگیریم که هراسهای اجتماعیاش ریشه در وابستگی به مادرش داشته باشد، او دیگر پنگوئن دنیای کمیک بتمن نیست، بلکه کاراکتر اصلی سریال سوپرانوز است.
روایت سریال پنگوئن از آخرین نقطه روایت بتمن ۲۰۲۲ آغاز میشود. دیوار سدهای گاتهام تخریب و آب در شهر طغیان کرده است. کارماین فالکونه (مارک استرونگ ) مرده و سالواتوره مارونی (کلانسی براون) در زندان است، بنابراین یک خلاء قدرت در دنیای زیرین جنایتکارانه گاتهام به وجود آمده است.
«آلبرتو» (مایکل زیگن) پسر «کارماین» آماده است جایگزین پدرش شود، اما معتاد به «دُرپ»، نوعی داروی روان گردان محبوب در گاتهام است.
آلبرتو مثل پدرش احترامی برای آزوالد قائل نیست و همه «آز» را نادیده میگیرند و چند نفر به طور تمسخرآمیزی او را "پنگوئن" مینامند، چون یکی از پاهای او شبیه کلوچه است.
او یک دستیار نوجوان معتمد برای خود پیدا میکند. ویکتور (رنزی فلیز) نوجوان یتیمی از یک محله کمدرآمد گاتهام است که پدر و مادرش در حادثه طغیان آب کشتهشدهاند.
سوفیا دختر کارماین،خواهر آلبرتو ، برای قابلیتهای «آز» اعتباری قائل است. دختر کارماین، قاتلی سریالی، پس از یک دهه حضور در آسایشگاه پرجمعیت آرخام، آزاد شده است. آزوالد قبل از رفتن سوفیا به تیمارستان رانندهاش بود. او و سوفیا گذشتهای تاریک دارند و جدال آنان بر سر تاج و تخت در گاتهام ویران است.
سریال «پنگوئن» به طور آشکاری به کلاسیکهای گنگستری مانند پدرخوانده (فرانسیس فورد کاپولا) و اوج التهاب (رائول والش) اشاره میکند. این سریال در زیر گونه و ژانر تازه کشف شده «HBO» ساخته شده است.
سریال «پنگوئن» به صدها سریال مشابه ساخته شده در شبکه تلویزیونی «HBO » شباهت دارد و در همین شبکه سوپرانوز تولید و نمایش داده شد. در ساب ژانر HBO مجموعههایی همچون «جنون »، «اوزارک» و یا «خورشید کم فروغ زمستان» با مضمونی مشابه به سوپرانوز و پنگوئن ساخته شدند. علاقه HBO به ساختن گنگسترهایی نظیر پنگوئن و تونی سوپرانوز تمام نشدنی است .
از ویژگیهای قابل توجه این سریال حضور کالین فارل در نقش «آزوالد» است. این حضور یک کشف عجیب بود و بازیگر میامی وایس، شخصیت کارتونی پنگوئن را به یک گنگستر کاریزماتیک به سبک فیلمهای اسکورسیزی تبدیل کرد.او همین نقش را در مدت زمان کوتاهی در فیلم بتمن (۲۰۲۲) تاثیرگذار ایفا کرد. در بازگشت به این نقش در سریال جدید چشمان فارل پشت پروتزهای سنگین نشانههایی از روح زخمی، یک هیولای دستوپاچلفتی و وحشی را به نمایش میگذارد.
گاتهام در این مجموعه فضایی شهری خاص و به شدت تاریک است، گاتهام اشاره مستقیم به نیویورک سیتی نیست اما همان نیویورک سیتی است، جهان کلی شهر یک آینه غمانگیز از آمریکای قرن بیست و یکم را تصویر میکند که در آستانه شورش طبقاتی قرار دارد.او یک رقیب مونث بسیار درخشان در این سریال دارد؛ کریستین میلیوتی، درنقش سوفیا فالکونه، کاراکتر عاطفی اما ناپایداری است که ریاست کارتل جنایتکار فقید، «کارمین فالکونه» را برعهده میگیرد. سوفیا در این سریال بیشتر شبیه کاراکترهای سینمایی «کروئلا» یا «مالفیسنت» به تصویر کشیده شده، شبیه زنانی است که به دلایل مختلف به مسیرهای تاریک کشیده شدهاند.
در «بازگشت بتمن» ساخته تیم برتون، داستان اینکه اوزوالد جوان چگونه به پنگوئن تبدیل شد، در ابتداییترین شکل سینمایی نمایش داده شد. سازندگان پنگوئن بیش از آنکه به شمایل این شخصیت توجه داشته باشند به روان تاریک شخصیتها توجه دارند و تمرکز سریال روی رابطه مشکلدار کاب با مادرش، فرانسیس (دیردری کانل)، با اختلالات روانی خاص است.
گاتهام در این مجموعه فضایی شهری خاص و به شدت تاریک است، گاتهام اشاره مستقیم به نیویورک سیتی نیست اما همان نیویورک سیتی است، جهان کلی شهر یک آینه غمانگیز از آمریکای قرن بیست و یکم را تصویر میکند که در آستانه شورش طبقاتی قرار دارد.
سریال «پنگوئن» گاتهام را به عنوان نسخهای کابوسگونه از نیویورک دهه ۱۹۷۰ به تصویر میکشد. یک دیستوپیا با قطارهای هوایی لرزان، کوچههای کثیف و آسمانخراشهای دلگیر. پژواکهایی از «جوکر» تاد فیلیپس به گوش میرسد که به همین شکل از خرابیهای شهری آمریکای اواخر قرن بیستم الهام گرفته است.
شهروندان طبقه کارگر از بیتوجهی و رها شدن در هرج و مرج ناتوان خسته شدهاند. محلههای جنایتکار قومی، ایتالیایی، ایرلندی، روسی و ... ، به دنبال فرصتی برای رهایی از سایه دو خانواده فالکونه-مارونی هستند. تمامی مؤسسات گاتهام مسموم و سود در جیب یک درصد بالای جامعه میرود که طبق معمول شامل«بروس وین» هم میشود.
سریال حال و هوای فاسد و بیمارگونهای مشابه «راننده تاکسی» ساخته اسکورسیزی را به تصویر میکشند. در «پنگوئن»، «کریستین میلیوتی» با انرژی مشابه از فیلمهای دهه هفتاد بازی میکند و بازی او الهام گرفته از «کریستوفر واکن» در «شکارچی گوزن»و آل پاچینو در «سرپیکو» است.
شهر «گاتهام» بعد از حملات ریدلر در حال بازسازی است و محلههای زیادی به خرابه تبدیل شدهاند. این یک فرصت طلایی برای گروههای جرم و جنایت شهر است تا کنترل آن را به دست بگیرند، اما با مرگ «کارماین فالکونه» دنیای زیرزمینی هم در وضعیت آشفتگی قرار دارد. یک خلأ قدرت ایجاد شده است و آزوالد معروف به پنگوئن مصمم است که آن را پر کند.
مشکل اینجاست که هیچکسی در دنیای زیرزمینی علاقهای به دادن جایگاهی به آزوالد پای میز بزرگترها نیست. موقعیت او در خانواده فالکونه از زمانی که کارماین مرده ، فقط بدتر شده و دست راست قدیمی کارماین، جانی ویتی (مایکل کلی)، اصلاً طرفدار آزوالد نیست.
او شانس بیشتری برای جلب نظر دختر فالکونه، سوفیا (کریستین میلیوتی) دارد. سوفیا به تازگی از تیمارستان روانی آرخام برگشته و قصد دارد تجارت خانوادگی را به دست بگیرد. اما آزوالد ، به دیدار سالواتوره مارونی (کلنسی براون)، رئیس یکی دیگر از خانوادههای جنایت گاتهام، میرود تا ببیند آیا میتواند با او معاملهای کند.
جنگ بین این دو خانواده و تلاشهای آزوالد برای بازی کردن راهی برای پیشرفت در هر دو جناح مافیا، یک درام جنایی را به وجود میآورد. اما مشکل «پنگوئن» ریشه در مشکلات شخصیتی در حرفهاش دارد. او یک واسطه است، یک رئیس کوچک، یک «کلاهبردار ارزانقیمت» است و از منظر فنی، عمق لازم برای تبدیل شدن به یک ضدقهرمان که بتواند یک سریال کامل را به دوش بکشد،ندارد.
عدم تغییر پرستیژ HBO در ۲۵ سال گذشته
برای درک چگونگی عدم تغییر پرستیژ تلویزیون در ۲۵ سال گذشته، منطقی است که از سریالی شروع کنیم که الهام گرفته از صدها فیلم سینمایی گنگستری بود اما تبدیل به یکی از پرتماشاترین سریالهای قرن جدید شد.
«سوپرانوز»، درامی گنگستری محصول HBO، درباره مافیایی سطح میانه است که همزمان با خشونتهای بیرحمانهاش مشکلات عمیق روانیاش هویدا میشود. این سریال تمام هیجانات خشن معمول در ژانر خود را ارائه میدهد، اما آنچه سریال را ارتقا میدهد، ارزشهای تولید سینمایی، اجراهای درخشان، لحن کاملاً متعادلی است که تاریکی را با شوخطبعی به نمایش میگذارد. بررسی بیرحمانه روانشناسی تونی، خانواده سوپرانوها و وضعیت رویای آمریکایی در آستانه قرن ۲۱ حتی ۲۵ سال بعد هم مشتری دارد.
۲۵ سال بعد، یک درام گانگستری مشابه سوپرانوز درHBO تولید میشود. ضدقهرمان پنگوئن یک مافیای سطح میانه با همان ویژگیهای تونی سوپرانوز است.
روانشناسی جنایی، پویایی خانواده و رویای آمریکایی از جمله مهمترین دغدغههای سوپرانوز در پنگوئن قابل مشاهده است.
هر دو سریال یک بدبینی درباره این موضوعات مشترک دارند که در ابتدای قرن جدید نوعی احساس انقلابی در آن مشهود است. اما شباهتها در جایی به پایان میرسد که سوپرانوز یک شاهکار غیرقابل تکرار است، پنگوئن یک ناامیدی مطلق و نزول در صنعت تولید سریال و به چیزی که ما آن را «پرستیژ تلویزیون» با محوریت HBO مینامیم، صدمه زد.
در حالی که سریال سوپرانوز به طور هوشمندانه پایان بد «قرن آمریکایی» را پیشبینی کرد و حال و هوای زوال را از دو سال قبل از حملات ۱۱ سپتامبر به تصویر میکشید، پنگوئن که قبل از انتخابات رسمی ایالات متحده منتشر شده بود، تصویری مشابه از مردی را ارائه میکرد که روند رشد او در دنیای سیاست شبیه مسیر پنگوئن است.
منولوگها و تکگویی پنگوئن در نطقهای نمایشیاش برای تهیدستان و خرده گنگسترهایی با احساس بیعدالتی تا سخنرانی اختصاصی برای «ویک» و «سوفیا»،تا نطقهای شیوا برای گانگسترهای طبقه کارگر که از نخبگان ثروتمند مانند فالکونها و مارونیها متنفرند، تنها یک نفر را در ذهن متبادر میکند.
او شبیهترین کاراکتر به «دونالد ترامپ» است.او با همین سخنرانیها از یک خلافکار خردهپا به یک گنگستر عالیرتبه ارتقا پیدا میکند.او به حامیان احتمالیاش که از روشهای توام با خیانتش دلسرد شدهاند، وعده میدهد، «وقتی همدیگر را پوشش دهیم، نتیجه به دست میآید».
پنگوئن جهانبینی فرصت طلبانهاش را در سخنرانیهاییش ارائه میدهد و چنان به کار خود در سخنوری اشراف دارد که حتی مخاطبانی که ممکن است بیشتر مشغول بازی کردن در گوشیها باشند، توجهشان جلب خواهد شد، او به ویک طعنه میزند: «هنوز فکر میکنی که خوب و بد، درست و غلط وجود داره؟» او ادامه میدهد: «نه، هیچکدوم از اینها نیست. فقط این هست: بقا. امنیت. لذت. برای مردن در محلههای فقیر هیچ جایزهای نمیدهند.»
پادکستی مشهور در یوتیوب که شباهت ترامپ و آزوالد کاب سریال پنگوئن را تشریح میکند
تکرار این پیامها در داخل داستان مصادف میشود به اشتیاق سریالهای تلویزیونی به شخصیتهای ترامپی مانند چارلی کراکر در «مرد کامل» و «کیت وینسلت» در سریال «رژیم» که تنها به دلیل شباهت به ترامپ مورد توجه قرار گرفتهاند.
مقایسه نحوه صعود ترامپ و پنگوئن از سطحی بسیار پایین، دستمایه بسیاری از تولید کنندگان محتوا در فضای مجازی است. در پیامی به منتقدان، «لورن لفرانک» سازنده سریال اذعان کرد که مخاطبان باید بخواهند بیشتر از این نوع شخصیتها را ببینند، و نباید با شخصیتهای نظیر پنگوئن مشکل داشته باشند.
او در این پیام اشاره میکند هر زمانی که نگران آینده دو پسر کوچک خود میشود، این سئوال را با خود مطرح میکند: «آیا مردان بد به دنیا میآیند؟ یا در هستههای مختلف اجتماعی شکل نمیگیرند ؟» نکته اینجاست که سریال پنگوئن هیچگاه به طور قانعکنندهای به این سوال پاسخ نمیدهد.
ارسال نظرات