تحلیل روزنامه الاخبار لبنان از موازنه جدید در جنگ 12 روزه

روزنامه الاخبار لبنان در گزارشی به بررسی اهداف و جنبه های جنگ اخیر رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران و میزان تحقق این اهداف و هوشمندی تهران در مدیریت جنگ پرداخت و نوشت: ایران توانست در جریان این جنگ بازدارندگی و موازنه جدیدی را بر رژیم اسرائیل و آمریکا تحمیل کند.

نشریه الاخبار لبنان در گزارش خود به قلم علی حیدر در باره ابعاد وقایع جنگ 12 روزه رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه ایران خاطرنشان کرد: جنگ اخیر رژیم اسرائیل با حمایت مستقیم آمریکا علیه ایران مرحله ای تعیین کننده در چشم‌انداز درگیری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی بود. این امر نه تنها به دلیل شدت و اهداف اعلام‌شده‌ جنگ بود بلکه حد و مرز اعمال قدرت و نقاط ضعف طرف‌های مختلف را آشکار کرد.
بنابراین، به نظر می‌رسد که این جنگ، آزمونی علنی برای اراده‌ی سه نیروی متضاد بود: اسرائیل که به دنبال مهار تهدید ایران بود و آمریکا که بین تشدید تنش و سیاست مهار مردد بود و ایران که مصمم بود معادله‌ بازدارندگی خود را تحکیم بخشد و خدشه ای به اصول ثابت استراتژیک اش وارد نشود.

شکست واشنگتن و تل آویو در دستیابی به اهداف استراتژیک اعلام شده
علیرغم شدت ضرباتی که ایران متحمل شد، تصویر کلی جنگ، شکست آشکار در دستیابی به اهداف استراتژیک اعلام شده توسط واشنگتن و تل آویو را نشان می‌دهد.
رژیم اسرائیل و آمریکا موفق نشدند که برنامه هسته‌ای ایران را فلج کنند. مواضع مقامات ایران موید این امر است و همچنین نشانه ها و واکنش های محافل داخلی آمریکا و رژیم اسرائیل نیز این ارزیابی را تقویت می کند. واشنگتن و تل آویو در مختل کردن قابلیت‌های موشکی ایران ناکام ماندند که این امر از آغاز نبرد توقف جنگ مشهود بود.
این جنگ همچنین نتوانست به ساختار سیاسی یا مردمی ایران ضربه ای وارد کند زیرا جمهوری اسلامی از نظر داخلی منسجم ماند و توانست به سرعت از طریق یک پاسخ موشکی گسترده که تنها چند ساعت پس از شوک حمله اولیه اسرائیل بود، موقعیت خود را بازیابد. این امر در عمل نشان داد که حمله غافلگیر کننده به معنای فروپاشی اراده یا تسلیم شدن در برابر معادلات جدید نیست.

ایران تسلیم معادله سلطه طلبی مورد نظر تل آویو نشد
در حالی که حملات اسرائیل و آمریکا خسارات قابل توجهی به تأسیسات هسته‌ای و اقتصادی ایران وارد کرد، اما اساساً استراتژی ایران را تغییر نداد. تهران نه از برنامه هسته‌ای خود دست کشید و نه تسلیم معادله سلطه‌طلبی مورد نظر تل آویو شد.
همه این موارد و نتایج جنگ چه بسا باعث شود که مراکز تصمیم‌گیری آمریکا و اسرائیل در محاسبات خود برای مرحله پس از جنگ بازنگری کنند. این نتایج همچنین این سوالات مهم را مطرح می کند که تشدید درگیری چقدر مفید است و حد و مرز اهدافی که با قدرت نظامی می توان بدست آورد چقدر است؟

عیان شدن پیشرفت قابلیت های موشکی و شهامت استراتژیک ایران
در حالی که ایران مشتاق بود تنش‌ها را کنترل کند - به دلایل قابل فهمی که مربوط به محاسبات بازدارندگی بزرگ بود - در عین حال تمایلی به نشان دادن ضعف یا عقب‌نشینی نداشت. این امر به وضوح با هدف قرار دادن دقیق سرزمین های اشغالی - به ویژه تأسیسات حیاتی رژیم صهیونیستی- خود را نشان داد و پیشرفت قابل توجه در قابلیت‌های موشکی و شهامت استراتژیک ایران را به رخ کشید.
بنابراین، معادله ایران ترکیبی از یک واکنش تصاعدی با هدف توقف جنگ، محدود کردن خسارات آن و جلوگیری از گسترش آن بود.
تصمیم دولت ترامپ برای مداخله مستقیم با هدف قرار دادن تأسیسات هسته‌ای ایران - مانند فردو و نطنز - تنها پس از در نظر گرفتن طیف وسیعی از ملاحظات داخلی متضاد اتخاذ شد. در حالی که برخی از تصمیم‌گیرندگان این اقدام را برای حفاظت از امنیت اسرائیل و افزایش اعتبار آمریکا ضروری می‌دانستند، سایر جناح‌های درون حاکمیت نگرانی عمیق خود را در مورد احتمال درگیر شدن در یک جنگ تمام عیار و تکرار سناریوهای عراق و افغانستان ابراز کردند.
این اختلاف، دامنه عملیات را تعیین ‌کرد و نشان ‌داد که جنگ تمام‌عیار گزینه‌ای برای واشنگتن نیست بلکه دخالت آمریکا یک نبرد سیاسی و ارسال پیام های سیاسی است؛ بویژه که توسل به یک جنگ تمام عیار می‌توانست پیامدهای قابل توجهی برای منافع آمریکا در منطقه و برای وجهه آن در جهانی که درگیر مبارزه بر سر هژمونی با چین و روسیه است، داشته باشد.
در مقابل، تهران از همان ابتدا متوجه شد که کشیده شدن به یک جنگ تمام عیار با واشنگتن دقیقاً همان چیزی است که تل آویو به دنبال آن است.

پاسخ نظامی ایران به دخالت ایالات متحده با دو هدف صورت گرفت
از این رو، به نظر می‌رسد پاسخ ایران به دخالت ایالات متحده در این نبرد دو هدف داشت: اول، جلوگیری از درگیری تمام عیار با ایالات متحده، و دوم، ارسال پیامی روشن و بدون ابهام مبنی بر اینکه ادامه حملات ایالات متحده بی‌پاسخ نخواهد ماند زیرا پایگاه‌های واشنگتن در منطقه - صرف نظر از مکان آنها - از هدف قرار گرفتن مصون نخواهند بود و روابط تهران با کشورهای عربی و اسلامی که این پایگاه‌ها در آنها قرار دارند، مانعی برای اعمال حق پاسخگویی و دفاع از خود نخواهد بود.

اعمال موازنه جدید ایران بر دشمن
در مقابل رژیم اسرائیل که همواره دکترین امنیتی خود را بر اساس ایده «حمله پیشگیرانه» و «یکسره کردن سریع نبرد» بنا نهاده است، خود را در مواجهه با دشمنی با توانمندی طولانی و پراستقامت و با عزم و اراده دید و دریافت که جنگ تمام عیار با ایران برای تل آویو یک ریسک پرخطر است.
خلاصه اینکه، آنچه که به نظر یک دستاورد اولیه می‌رسید، به سقف جدیدی برای بازدارندگی متقابل تبدیل شد. اسرائیل به جای هموار کردن راه برای مرحله جدیدی از هژمونی، اکنون خود را با موازنه جدیدی روبرو می‌بیند که می‌داند شکستن آن بدون هزینه‌های سنگین و پیامدهای دشوار، آسان نخواهد بود.

این رویارویی تمام نشده است
بنابراین، معادله «بازدارندگی» برقرار شده است. این وضعیت احتمالاً موقتی خواهد بود. این جبهه در آینده نزدیک بسته نخواهد شد، اما انتظار می‌رود شاهد تحولات پی در پی باشد که همه را مجبور به تجدید نظر در محاسبات خود کند.
این رویارویی تمام نشده است، بلکه ابزارهای آن تغییر کرده است و تازمانی که واشنگتن به حقوق تهران و محدودیت‌های اعمال زور در درگیری با این کشور اذعان نکند، این رویارویی می‌تواند در هر لحظه از یک حمله موضعی به یک رویارویی تمام عیار تبدیل شود.

ارسال نظرات

;