خواننده‌ زنی که با ضرب و شتم تسلیم خواسته کثیف شاه شد

رحیم علی خرم هم مانند سایر کاباره داران تهران به دربار شاه سرویس می‌داد و زنان خواننده و رقاصه را برای شاه و درباریان دستچین می‌کرد.

در گذشته گزارشی درباره ماجرای آشنایی ملکه مادر با رحیمعلی خرم توسط جهان نيوز منتشر شده بود. کارگر ساده آسفالت کاری که وقتی یک روز مشغول کار در محوطه کاخ بود، مادر شاه چشمش به هیکل غیرعادی و درشت رحیم‌علی خرم می‌افتد و مادر شاه که به مصاحبت با مردان قوی هیکل و عظیم الجثه علاقه داشت، دلداده‌ی این کارگر غول پیکر می‌شود.

از همین لحظه، زندگی رحیمعلی دگرگون شده و آشنایی او با مادر شاه نقطه آغاز ترقی او می‌شود و از این زمان، این شخص به حکم ارتباط و وابستگی به مادر شاه، وارد چرخه فاسد حاکمیت پهلوی شده و به سرعت با برادران شاه وارد روابط اقتصادی می‌شود.

رحیمعلی خرم بعدها، محل کارگاه آسفالت پزی خود در جاده کرج را تبدیل به کاباره می‌کند و هم مانند سایر کاباره داران تهران به دربار شاه سرویس داده و زنان خواننده و رقاصه را برای شاه و درباریان دستچین می‌کرد.

چندی پیش روزنامه خراسان در گزارشی به نقل از کتاب «من و فرح پهلوی» نوشت: رحیم علی خرم یک بار خواننده معروف «برناالگی» را از کشور ترکیه به ایران آورد تا در کاباره او به اجرای برنامه بپردازد. یکی دو روز که از ورود خواننده ترکیه‌ای به تهران می‌گذرد، خبر به گوش «شاه» می‌رسد و راننده‌اش را می‌فرستد تا این آوازه خوان را به کاخ او ببرد. خواننده ترکیه‌ای مقاومت می‌کند و می‌گوید: من هنرمند هستم، نه فاحشه و برایم هم مهم نیست که این آقا شاه مملکت است. رحیم علی که هنوز روحیه زمان آسفالت کاری خود را حفظ کرده بود، زن بدبخت را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهد و به زور کتک سوار اتومبیل می‌کند و به کاخ شاه می‌فرستد و ظاهرا در کاخ هم، شاه به زور متوسل می‌شود و او را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهد. خواننده ترکیه‌ای که جان خود را در خطر می‌بیند و می‌ترسد که از این کاخ رسوایی جان سالم به در نبرد تسلیم قضا و قدر شده و ظاهرا تسلیم می‌شود و رضایت اعلی حضرت را جلب می‌کند.

اما یکی دو روز بعد به بهانه خرید سوغاتی و تماشای خیابان های تهران به سفارت ترکیه پناه می برد و بلایی را که بر سرش آمده بود به اطلاع سفیر می رساند. سفیر و کادر دیپلماتیک سفارت با ناباوری موضوع را از طریق وزارت امور خارجه و دربار دنبال می کنند اما موضوع مورد تکذیب قرار می گیرد و ساواک مامور می شود سریعا خواننده مشهور را از کشور خارج کند. مع هذا، موقعی که قصد داشتند او را از کشور خارج کنند مذاکراتی با وی به عمل آورده و با اهدای چندین قالیچه نفیس و مقداری جواهرات و پول نقد از وی قول می گیرند اتفاقاتی را که در تهران برایش افتاده ،فراموش کند!

عباس

مث سگ دروغ میگید و افترا میزنید.با این داستانهای مضحک و مسخره فقط آبروی مسلمانان و اسلام رو میبردید.خجالت بکشید،با دین ملت بازی نکنید.

ارسال شده در : 25 اردیبهشت 1403 ساعت 10:21


ارسال نظرات

;