یادداشتی به نام حرمان هور

شهیدی که رتبه اول کنکور پزشکی بود.

شهید احمدرضا احدی رتبـه اول کنـکور پزشـکی سـال ۶۴ ، در یادداشتی به نام حرمان هور بسیار زیبا خدای خویش را صدا می‌زند:

بگذار گـریه کنـم ! 
 .. وقتی که غـم ها و شـادی ها برای خـدا شد. 
وقتی که گریه ها و خنده ها برای خدا شد. وقتی که سکوت و فـریادهـا برای خـدا بـود. 

 وقتی همـه اش خدایی بود نه شیطانی؛ دنیا جلوه اش عوض می شود.

 اما حالا که اینطور نیست! دنیـا همه اش کجی است؛ همه اش شـرک است. 

 وقـتی ذره ای ناپـاکـی، ذره ای ریــا، ذره ای خـودنمایی در کار نبود؛ وقتی در کارها عشـق به خـدا بود؛ دنیـا عوض می شود. 

 گفتنت، شنیدنت، رفتن و آمدنت، بودن و نبودنت، خندیدن و گریستنت، خوشحال و غمـگین بودنت، فریادت، سکوتت، کدامش برای خداست؟ 

 هیـچ کس نیست؛ هیـچ چیز نیست. 
در میقـاتِ وجـود، خسی هـم نیست. همـه اش خـداست. 

 هر خـوبی، هر قـوه ای و هر مؤثـر در وجـودی هست؛ خـداسـت.

(دربندیخان عـراق ۶۴/۵/۲۴)

 #شهید_احمدرضا_احدی

ارسال نظرات

;